من چند شب پیش به تماشای اپرای شیپور نشستم
بازی و کارگردانی کار را بسیار دوست داشتم
استفاده از صحنهای بیلیارد بسیار هوشمندانه بود و هدایت درست بازیگران به خوبی مشهود بود
وجود فرمانده زن و زنان دیگری که در کار نشان از اهمیت زن را به تصویر میکشید، فرمانده زن که گویا نقش عقل کل را داشت ، وجود آشپز زن که مادر و دلسوزی را تداعی گر بود ، وجود زن باردار در جنگ که اشارهای به متولد شدن هر انسانی را داشت، وجود زنی زیبا با آرزوهای رنگارنگش که هیچ وقت به آن نرسیده بود نشان از فداکاری بود
کاراکترها مرد ها همگی یکی در کودکی خود مانده بود و بسیار شیرین نقشش را ایفا کرد ، ستوانی که در آرزوی ساختن یک زندگی ساده و زیبا بود ، شیپورچی که به اجبار شیپورجنگ به دست گرفته بود، بازیگر مرد دیگر که به اجبار زنش به جنگ آمده بود و در اواسط کار عشق واقعیش را پیدا کرد، فرمانده مردی که همیشه در تنهایی بوده و حالا او هم در اواسط به عشق حقیقی رسید
در نهایت عشق، انسانیت و دوستی برنده خواهد بود
نقشهای فرمانده زن،ستوان شار، رست و استریپ بازی درخشان تری داشتند
کل گروه پر انرژی و خوب بودند
خدا قوت