در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | احمد شاه قاسمی
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 09:29:41
 

بازی و بازیگری و بازی و بازیگری و

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بله ..
پس با خودتون فکر کردید منتیدا به پایان رسیده
اما داستان ادامه داره دوست من ❤️

تک تک بچه های منتیدا چندین ماه کنار هم زندگی کردیم و یک خانواده شدیم
تلخی داشتیم شادی داشتیم قهر داشتیم اشتی داشتیم گریه داشتیم خنده داشتیم
زندگی همینه دیگه نه ؟

به عشق ، من ، ما ، منتیدا❤️🎩☎️


منتیدا تموم شد وکلی خاطره برامون گذاشت 🥺🥺
باتک تک بچها خوب منتیدا چندماه زندگی کردیم کلی خاطره ... دیدن ادامه ›› ساختیم غم داشتیم شادی داشتیم دعوا داشتیم ولی شدیم یه خانواده وزندگی همینه

منتیدا برای من شروع دوباره بود شروع راه زندگی جدید با آدم ها ودوست های جدید که من خوشحالم اومدن و توی زندگی من قرار گرفتن ❤️


متن از صفحه ی اینستگرام شقایق و آرمان هست 🫰😊
با گذشت
ثانیه
دقیقه
ساعت
روز
هفته
و ماه

گروه اجرایی
منتیدا
قدر دان و متشکر انرژی ها ؛ لطف ها و محبت های همه ی دوستان ؛ رفقا و عزیزانی که همراه و یاری رسانشون بودن هستن 💐😊

و منتیدا با همه ی آدم های باحال و خوبش منتیداست 🫰🌺🌟
۰۹ دی ۱۴۰۲
میلاد فرضیات (milad..farziat)
احمد شاه قاسمی
با گذشت ثانیه دقیقه ساعت روز هفته و ماه گروه اجرایی منتیدا قدر دان و متشکر انرژی ها ؛ لطف ها و محبت های همه ی دوستان ؛ رفقا و عزیزانی که همراه و یاری رسانشون بودن هستن 💐😊 و ...
به عشق من،ما،منتیدا💞🎩☎️🔪
۰۹ دی ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام به همه ی مخاطبان و همراهان منتیدا 💐

همیشه بزرگان ما از بزرگان شون برامون تعریف میکنن که وقتی یک اثر هنری خلق میشه و مخاطب باهاش مواجه میشه در برابر نظر و نقد ها سکوت کن ؛ بشنو و رد شو چون کار تو دیگه به پایان رسیده و هر شخصی برداشت خودش و داره ؛ جمله ای که باهاش موافقم اما در این جا چون خود گروه احرایی از همه ی مخاطبان و منتقدان ؛ نظر و نقد خواستن چه در کامنتها که پایین تر هست و چه در صفحه ی آخر بروشور که هر شب تقدیم مخاطبان میشه و چون این فضا ؛ امکان گپ‌ و گفت و تعامل رو به آدم ها میده ترجیح و کار درست برای گروه اجرایی منتیدا بر این هست که خودش و به چالش بکشه و برای رشد و پیشرفت گفتگو کنه ... بخونه و پاسخ بده ...بخونه و گفتگو کنه

اول از همه صمیمانه و خالصانه ؛ با قدر شناسی تشکر میکنم از همه ی مخاطبینی که نمایش این‌ گروه رو تماشا کردن ممنون و قدر دان وقت و انرژی شما هستیم و عزیزانی که نقد و نظر مثبتی داشتن ؛ من و ما همه ی نظرات شما رو با عشق خوندیم و ممنون نظرات و نقدهای مثبت صادقانه ی شما هستیم کلی انرژی گرفتیم اما لطفا و لطفاا هر نقطه ضعف و کاستی هم هست برامون بنویسید 💐

و قدردان همه ی اون هایی که با سخت گیری ؛ بی رحمانه اما با نیت رشد و پیشرفت هم برامون نقد ... دیدن ادامه ›› و نظرهای واقعی خودتون و نوشتین هستیم 💐

درسته که تعریف ها اگر صادقانه باشه به آدم انرژی و انگیزه میده اما رشد و پیشرفت در گفته شدن ضعف ها و کاستی هاست حتی اگه برای آدم دردناک باشه ؛ پس به شدت قدر دان همه ی مخاطبان مون هستیم 💐

مهم ❌
لازم میدونم نکاتی در مورد ایده و شیوه ی اجرایی داشته باشم چون در پاسخ بعضی نقد هایی که یکسان هست نیاز به یک رفرنس و اطلاعاتی برای رجوع بهش دارم ...
نمایش منتیدا با یک سوپر هدف و کلی هدف دیگه شروع به تمرین و تولید شد و مهم ترینش که از همون روز های اول تمام تمرکز بر یک موضوع بود احترام و ارزش به خود که بدنبال اون احترام و ارزش برای مخاطب رو داشته باشه ؛ مخاطبه بالخص این روزهای تئاتر برای ما بسیار مهم و با ارزش هست که با وجود همه ی مشغله ها و وضعیت اقتصادی موجود هنوز هم تئاتر و نمایش رو دنبال میکنن و باعث وجود و حضور ما هستن

پس برای این روزها هدفی برای گروه اجرایی شکل میگیره و تمام تلاشش رو به کار میگیره که از لحظه ی ورود تا لحظه ی خروج تماشاگر ؛ به تماشاگر احترامی کامل گذاشته بشه و کارگردان یا نماینده ی دیگری از گروه اجرایی هر شب موقع خروج با قدردانی و احترام مخاطبان رو راهی کنه ؛ ما هر شب در رورانس برای مخاطبمون دست میزنیم و به این وسیله قدردانی خودمون رو به مخاطب نشون میدیم و ...

اما علاوه ی این ها از اهداف دیگه ی گروه برای احترام به خود و مخاطب تولید یک نمایش با کیفیت و استاندار با وجود همه ی محدودیت ها و عدم حمایت ها بوده ( که بحث مفصلی دارد ) خلق یک نمایش خوش ریتم و خوش انرژی و همه چیز برای من و‌ ما زیر مجموعه ی ریتم و انرژی بوده ... خلق یک نمایش جذاب و با کشش برای مخاطب که بتونه حرفهای اصلیش رو هم بزنه
ما با شناخت دقیق از جامعه و مخاطبین مون نمایش رو برای دو گروه تماشاگر عام و تماشاگر خاص تنظیم کردیم در محتوا و فرم که اول در مورد محتوا حرف میزنم محتوا در سه لایه و سه سطح تنظیم شد که لایه ی اول که وفادارانه روح و حرف اصلی اثر رو‌ حفظ کرده به موضوع دروغ و هر چه که به مزایا و‌معایب دروغ و ... می‌پردازد اما اقتباس گر دو لایه ی دیگه هم به کار اضافه کرده که ( روان انسان رو هدف گرفته ) ترجیحم بر این هست که فقط بهش اشاره بشه و کشف و پیدا کردنش برای مخاطب ها بمونه و در موردش حرفی نزنم مگر اینکه کسی درخواستی داشته باشه تا حضوری در موردش و نوع پرداخت بهش حرف بزنیم در محتوا لایه ی اول برای عموم قابل لمس و تشخیص و همذات پنداریه دیالوگها اکثرا به دور از پیچیدگی خاص و خیلی ساده و صمیمی بیان میشه و غالبا اعتراضی و حرف جامعه است و حتی وجود شخصیتی ناصح یا سخنگو ( مثل دلقک در لیر شاه ) که خیلی از عقاید این لایه رو بازگو میکنه تعمدی هست اما در دو لایه ی دیگر و دیالوگ هاش که غالبا جهان دیگری هدف و موضوع صحبته اما جهان و هدف های دیگری مد نظر هست و داره بهش اشاره میشه که ازش گذر میکنیم برای کشف شدن ... این دیالوگ ها پر از زیر متن و اشاره هاست برای اون هایی که دوست دارن کشف کنن ...
نمایش نامه اصلی همراه با دغدغه های سیاسی و اجتماعیه که دغدغه ها و چالش های فرهنگی و اقتصادی هم بهش اضافه شده و شاید آنچه که به من جرئت و توان داد که بجای دراماتورژ ؛ بازنویس و ...عنوان نویسنده رو در نظر بگیرم همین لایه ها و دغدغه های اضافه شدست و همزمان تلاشی که صورت گرفته تا بخش اصلی و حرف اصلی خود اثر هم حفظ شود ...
اما فرم که در این ایده اجرایی برای من زیر مجموعه ی محتوا و در جهت انتقال محتواست و هر دو سازنده ی ریتم هستن در مورد وجه فرمالیستی باز هم ترجیح م بر این هست حرفی نزنم اما چون در نقد ها اشاره هایی به خالی بودن صحنه و لباس و ... شد میخوام با طرح چند سوال منبع خودم رو ایجاد کنم و بعد دونه دونه به نقد ها برسم ...
در همه ی کارگردانی و طراحی ها ( صحنه ؛ گریم ؛ لباس ) که همه زیر مجموعه ی فرم هستن هم دوباره همون نگاه به مخاطبین مون که شامل مخاطبین عام که واقعا هم ۷۰ درصد تماشاگران مارو تشکیل دادن (که نشون میده شناخت درست بوده ) و مخاطبین خاص مد نظر بوده ...
مخاطب عام در ترکیب و حرکت؛ در قاب بندی ها ؛ قاب های زیبا میبینه ؛ بالا و پایین ؛ خط و خطوط های ساخته شده ( عمودی ؛ افقی ؛ مورب ) زیبایی شناسی که بخشی از قاب بندی ها بر اساس نقاشی های معروف است ؛ در طراحی صحنه ؛ لباس و گریم رنگ میبینه ؛ نور میبینه ؛ جذابیت میبینه ؛ زیبایی میبینه چون هدف زیبایی شناسی و وحدته اما مخاطب تئاتر بین می‌تونه فکر کنه و کشف کنه که در قاب بندی ها چرا یک شخصیته که همیشه در بالاست و از بالا حرف میزنه و اون شخصیت چه نمادی از جامعه ست ( در تمام مثال ها منظور تمام جوامع و تمام کشورهاست بالخص جامعه ی نمایش مد نظر نمایش ؛ یونان ) چرا رنگ تلفن قرمز ؟! فقط به جهت زیبایی ؟! چرا در بعضی گریم ها از vampire الهام گرفته شده ؟!
حوونی شخصیت اول نمایش چرا باید به اون شکل و اون رنگ باشه ؟فقط برای بامزگی یا خنده ؟! رنگ غالب در اون عکس چه نوستالژی داره ؟! کلاه شخصیت تئودور فقط برای زیبایی شناسیه ؟! چه رنگی داره و اصلا چرا ؟! چرا در صحنه ی اول و دوم از اون صندلی استفاده شده ؟! میخوایم خودمون رو اذیت کنیم ؟! چرا بعد از تغییر صندلی رنگش سفید میشه ؟! اصن چقد صندلی با رنگ سفید داریم که اینجا سفید ؟! در لباس ها با توجه به روند داستان چه تغییری در رنگ ها و نوع لباس ها داریم ؟! و ...

در فرم و طراحی ها هم سعی شده پر باشیم از نمادها و نشانه ها برای اون مخاطبانی که دوست دارن فکر کنن و کشف کنن ...

من این هارو نوشتم چون تازه میتونم و فرصت دارم که به نقدها پاسخ بدم و اول از هر چیزی باید یک منبع کلی می‌ساختم تا بعد بتونم با جزییات به هر نقد جواب بدم

جمله ای میگه اگه معنا و مفهومی و توضیح دادی بدون در پرداخت بهش ضعف داشتی با این جمله کاملا موافقم چون خود من متنفرم از اینکه بخوام معنا و مفهوم و نشانه هام رو باز کنم و در موردشون توضیحی بدم اما یه وقتایی یه نفراتی خودشون رو از مخاطب عام دور میدونن ولی ساختار ؛ نماد ؛ نشانه و ... نمیشناسن و هیچ جوره متوجهش نمیشن پس باید با کاشت چند سوال یه کم به کشف دعوتشون کنی...💐

با عشق و احترام هر نقد سخت گیرانه رو قدردانم و جواب میدم و ما منتیدایی ها عاشق نقد های سخت گیرانه ی شما هستیم ؛ عاشق به چالش کشیده شدن هستیم چون برای هر ثانیه ی این کار فکر شده و زحمت کشیده شده چون هر چیزی که روی اون صحنه هست هر چیزی که روی صحنه داره اتفاق میفته با حداقل چند دلیل و چرایی و هدف همراهه ...

قدر دان وقت و انرژی شما هستیم
احمد شاه قاسمی
نماینده نمایش منتیدا ❤️‍🔥🫂
احمد شاه قاسمی (ahmadshahghasemi)
درباره نمایشنامه‌خوانی خانه برناردا آلبا i
سلام 🌺خداقووت به گروه اجرایی عزیز که در این روزگار فقط گروههای اجرایی دیگه میدونن که چطور یک نمایش رو به شبهای اجرا میرسونن و این رسوندن انگیزه و توان بالایی میخواد ؛ دم تون گرم برای این انگیزه و توان 💫❤️

چون قرار تمدید بشه چند نظر شخصی مینویسم شاید در بهتر شدن اجرای مجدد کمک کنه 🌟

به نظر من وقتی کارگردانی قرار خوانشی از متن رو برای عموم مردم انجام بده کارش در انتقال درست فضا نسبت به اجرا سختتره چون خیلی از ابزارهاش (حرکت ؛ میزانسن و ...) ازش گرفته میشه اما در اینجا کار بزرگترین ضربه رو وقتی میخوره که بین نمایشنامه خوانی و اجراخوانی گیر کرده و تکلیفش مشخص نیست چون شما نه میتونی قراردادهای اجرا خوانی ( مثل ورود وخروج که با اومدن هر بازیگر داخل صحنه تماشاچی متوجه بشه که بازیگر وارد شده ) رو بذاری و نه قراردادهای نمایشنامه خوانی ( «در این کار »با بالا اومدن سر هر بازیگر متوجه ی ورودش به صحنه میشیم ) پس تماشاگری که متنو نخونده بیشتر گیج میشه ( چون یک جایی با حرکت بازیگر به صحنه وارد و خارج میشه و جایی این ورود و خروج فقط با بالا اومدن سر انتقال پیدا میکنه )و اطلاعی از فضا ؛ روابط شخصیت‌ها و ...پیدا نمیکنه ... خیلی وقتها چون گروه اجرایی خودش به متن و روابط و فضا تسلط داره فکر میکنه برای بیننده هم همینطوره در صورتیکه که بیننده نمیتونه قسمت خالیو تخیل کنه پس ... دیدن ادامه ›› بهتر هست یا صحنه خوان اینکارو انجام بده یا به هر شکل خلاقانه ی دیگری این تصویر به تماشاگر منتقل بشه ...💓


دراماتورژی متن به فضایی که باید کارگردان می‌ساخت ضربه زده بود ( در خانه ی برناردا آلبا خشم هست ؛ تردید ؛ سرکوب ؛ شادی ؛ تشویش و ...هست) اما بیننده فقط شاهد خشم شخصیت ها نسبت به همدیگر ...
گروه اجرایی شناخت و درک درستی از متن ( نویسنده ؛ شرایط زمانی و ...) حضور و حرفایی که می‌زدند نداشتن پس بخاطر همین در انتقال احساس درست به مخاطب موفق نبودن ( بازیگر شخصیت برناردا ؛ مادر برناردا و یکی از کلفت ها در انتقال احساس بهتر بودن ) ...

ریتم کلامی شاید مهمترین ابزار یک کارگردان برای خوانش جذاب هست ( کشش مخاطب ) که باید دقیق ترین و جذاب ترین ریتم هارو با ( سرعت ؛ صدا ؛ مکث ؛ سکوت و ...) بسازه ...

دم گروه جوون و پر انرژی برای انجام کار گرم باشه و ۲ از ۵ برای انگیزه و ادامه دادن 💚🌟

آرزو خالقی (arezookhaleghi)
سپاسگزارم از حضور و نقدی که برامون نوشتی🌿
۰۶ مرداد ۱۴۰۲
بازیهای زیبا و به یاد ماندنی ، فضایی دوستانه و داستانی بسیار آشنا، ممنونم از زحماتی که می کشید.
۲۳ آبان ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام 🌺خداقووت به گروه اجرایی عزیز که در این روزگار فقط گروههای اجرایی دیگه میدونن که چطور یک نمایش رو به شبهای اجرا میرسونن و این رسوندن انگیزه و توان بالایی میخواد ؛ دم تون گرم برای این انگیزه و توان 🌟🌺

نوشته هام نظر شخصی و فقط برای بهتر شدن گروه اجرایی در کارهای آینده هست ( متشکرم )🌺 :
نگاهی که میشه به این کار داشت اینه که یک دانشجوی کارگردانی ؛ پروژه ی پایان دورش رو در پلاتوی دانشگاه اجرا برده؛
اما اسم نویسنده ای مثل مارتین مک دونا باعث میشه که گروهی نمایش رو برای دیدن انتخاب کنن و این یعنی فکر ؛ تمرین و یه کار درست ؛ به گفته ی کارگردان بزرگی قرار نیست ما توی صحنه جنگولک بازی کنیم اما یک نمایش درست که بازی ها ؛ فضا؛تمپو و ریتم ... کار در اومده باشه درست ترین کاریه که یک‌ کارگردان باید انجام بده که در این کار هیچ کدوم نبود ؛ در مورد طراحی صحنه و لباس با شرایط موجود و هزینه های بالا نقدی ندارم ؛ بازی ها که یک دست نبود فقط بازی بازیگر خانوم ( رهایی ؛ تسلط و انرژی بالا )خوب بود؛ بازی بازیگر آقای هتل دار هم قابل قبول بود چون برای کاراکتر ساخته شده انرژی و نوع بیان همخونی داشت اما بازی خود کارگردان به بازی های دیگه آسیب زده بود ( انرژی بشدت پایین ) که امیدوارم فقط در اون شب بوده باشه ؛ در کل کار حداقل به سه ماه تمرین و کارگردانی درست احتیاج داره تا کار باشه بالخص این متن مک دونا که از لحاظ ریتم از خیلی از کارهاش بخودی خود ریتمش پایین تر هست🌺🌟
2 از 5 برای انگیزه و ادامه دادنتون ...❤️
موفق باشید 🌺🌟

اسماعیل نیک‌فر (esimania)
سپاس از حضور و نقدتون
۲۹ تیر ۱۴۰۲
سپاس از شما. دوست محترم و هنرمند
و تشکر از نقد شما
امیدوارم تاتر در ایران به نقطه های بالاتری دست پیدا کنه🙏🙏🙏
۰۳ مرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام 🌺خداقووت به گروه اجرایی عزیز که در این روزگار فقط گروههای اجرایی دیگه میدونن که چطور یک نمایش رو به شبهای اجرا میرسونن و این رسوندن انگیزه و توان بالایی میخواد ؛ دم تون گرم برای این انگیزه و توان 💫❤️

اول از همه باید بگم نمایشنامه ها و نمایش‌های ابزرد به طور کل با سلیقه ی من همخونی نداره چون به اعتقاد من جهان در بدترین شکل ممکن هم پر از قصه ؛ اتفاق و تراژدی هست و‌جایی که هیچ قصه ای برای گفتن و هیچ اتفاقی برای افتادن وجود نداره گذر زمان برام سخت میشه و اگه از گروه اجرایی شناختی نداشتم این کارو برای دیدن انتخاب نمیکردم ( همونطور که فقط صرف بودن اسم مارتین مک دونا در یک کار بدون هیچ شناختی از گروه اجرایی باعث انتخاب من میشه ) اما به ساختار و سبک ابزرد آگاهم و ریتم این کار بعنوان یک کار ابزرد قابل قبول هست اونم وقتی اسم نویسنده ی بزرگی مثل اوژن یونسکو وسط هست که از پیروان نه ؛ از بنیان گذاران این سبکه و وقتی این متن و کار خوش ریتم (در ابزرد ) رو میبینم ؛ پس آفرین به کارگردان برای پای اعتقاد موندن و کار درست🌺
با توجه به شناخت نسبی خودم از متن میتونم بگم طراحی صحنه در بهترین حالت ممکن خودش بود ( استفاده ی درست از تمام اجزای صحنه ) صحنه ی رنگ آمیزی شده با طوسی و زرد ( صحنه و لباس) که باعث شده هنوزم در خاطرم باشه 🌺
بازی ها مسلط ؛ رون و با انرژی بالا ؛یه دستی بازیگرها که خیلی مهمه ( چند جایی در تمپوی بالای کلامی حرف خوری توسط بازیگرها وجود داشت که جا ... دیدن ادامه ›› داره بهتر بشه )انتخاب نقش آتش نشان بسیار به بازی ها و ریتم کار کمک کرده بود و اگه بخوام نقدی داشته باشم که به کار کمک کنه به نظرم خود کارگردان اگه بازی نمیکرد بهتر بود چون از این یه دست بودن کم میکرد ( تسط و انرژی نسبت به بقیه کم تر بود ) و باز هم پر انگیزه و پرتوان باشید برای کارهای بعدی گروه ...۴ از ۵ چون همیشه جا برای بهتر شدن هست 🌺
ممنونم جناب شاه قاسمی عزیز از نگاه دقیق و درست تون 🙏😍

قطعا همیشه جای برای بهتر شدن هست و دقیقا این اتفاق برای ما نسیت به سال ۹۸ و اجرای دوم این کار در سال ۱۴۰۲ اتفاق افتاد

دقیقا درست میفرمایید و تاکید من و یکی از سختی های کار پیدا کردن ریتم درست اجرا و نسبت بین سکوت ها و حرف ها و حرکات و سکون ها بود ... دیدن ادامه ›› چون ریتم مهم ترین عامل برای یک اجرا مخصوصا اجراهای ابزورد است

ممنونم از نکاتی که فرمودید و قطعا در مورد بازی خودم هم درست میفرمایید و تلاش بر بهتر کردنش خواهم کرد.

این متن بزرگ و سخت و پیچیده ای هست و کار کردن برای ما ریسک بزرگی بود که خدارو شکر با یه گروه خوب و تلاش یک ساله تونستیم تا نسبتی از پسش بربیایم.

البته تغییراتی نسبت به خود متن اصلی انجام شده مثل پایان نمایش یا اسمیت ها در تختخواب و یا کلمه بَزَ که همه اینها در راستای فهم ما از متن بوده است.

بازم دمتون گرم 😍

۲۹ تیر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر
موسیقی
سینما

تماس‌ها

ahmadshahghasemi