«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
خسته نباشید میگم
نمیشه گفت عالی ولی کار خوبی بود و من به شخصه دوست داشتم.
نقاط قوت کار خیلی بیشتر از نقاط ضعف بود از جمله بازی های خوب (یا حتی خیلی خوب به خصوص جناب قلندری (بسیار انتخاب هوشمندانه ای بودند) برحسب نقشی که در کار داشتند)، میزانسن سبک و کامل، دیالوگ های خوب و متفاوت و حتی تاریکی هایی که بازیگران در حال بازی بودند رو خوب و بجا دیدم.
اما به دید بنده به لحاظ نقاط ضعف دو نکته که به نظر در نمایش عیان بود
یکی با توجه به سبک کار (به شخصه براساس تجربه کمی که دارم با توجه به کارهایی که از نویسنده های معروف در این زمینه خوانده ام) وجود یک پیوستگی هر چند نامرئی توی کارهای این چنینی وجود داره ولی این نمایش بعضی قسمتها یک دیالوگ گفته میشد و هیچ قبل و بعدی نداشت (شاید انتخاب کارگردان این بوده ولی من مخاطب علامت سوال انقدر ناگهانی رو برای یک کار یک ساعته خوب خیلی نمیپسندم و دوست دارم برای مثال وقتی نام کار داره یک شخصیتی رو معرفی میکنه هر چند کوتاه در رابطه با اون پرداخته بشه نه فقط در حد یک اسم در طول نمایش عنوان بشه) و نکته دیگه مکث های طولانی کار بود که خب به مراتب برای بازیگر زیاد نیست ولی برای من تماشاگر کمی سرگرم کننده نبود.
اما به طور کل کار رو دوست داشتم پایان خوبی و درخوری داشت. به امید کارهای بیشتر از این گروه
خسته نباشید میگم.
کاری خوب و درخور بود.
در خصوص نظرات در رابطه با بازی خانم ناصر به شخصه فکر میکنم با توجه به نقششون در این نمایش نامه به عنوان یک فرد مشهور و مجرد، غرور و خودباوری خوبی رو به نمایش درآورده بودن.
به امید کارهای بیشتر و بهتر
خسته نباشید میگم به طور کلی نمایش رو متوسط ارزیابی کردم
به شخصه به عنوان یک فرد هنر دوست که شاید کمی از هنر سر رشته داشته باشم چند نکته در طول اجرا به نظرم رسید، که شاید موثر باشه.
به نظر من، زمانی که ما یک کار رو خصوصا از فرهنگی دیگر به اجرا در میاوریم باید اقتباسی از آن کار باشه و برخی تغییرات برای معنادار شدن کار لازم و ضروری هست. برای مثال اون سرباز خاطی میتونست ته کار برای هدفمند شدن نمایش (که نمایش قدرت بود) یک برخوردی باهاش بشه نه اینکه جای ارشد و مرشد عوض بشه
وقتی ما از خشم یا خشونت حرف به میان میاوریم مسلما صدای بلند اولین چیزیست که تجسم می کنیم که متاسفانه در این کار میزان صدای اکثر بازیگران پایین بود
برخی بازیها خوب و برخی بد که این موضوع به حالات بازیگران در نحوه ارائه حس بسیار مشهود بود
و در نهایت یکی از مسائل مهم عدم رعایت برخی نکات در تماشاگران نسبت به اجراست این موضوع در حدی هست که تماشاچی اصلا نمیدونه کجاست و رعایت سکوت براش مفهومی نداره ( که خب به مراتب به تیم اجرا مرتبط نیست اما خواهشی که دارم قبل از اجرا به تماشاچایان اعلام کنید که در حین اجرا صحبت نکنند) چون گویا برخی هنوز فرق برخی محیط ها رو نمیدنند.
با سپاس
بسیار کار بینقص و فوقالعاده
بعد از مدتها یک کار تمام حرفهای برروی صحنه دیدم
خسته نباشید میگم
ولی واقعا کار غیر حرفهای و سطح پایین بود.
یک روایت بیسر و ته، یک مونولوگ نصفه نیمه، داستانی بیهویت که مشکلات جامعه را در نهایت با مسائل جنسی آمیخته بود و ارتباط بین مسائل در آن شکل نگرفته بود.
نقش اصلی با وجود سابقه کاری بالا و بازی خوب، فراموشی در دیالوگها بخاطر ارتباط گرفتن با مخاطب در کارش مشهود بود.
از طرفی به جای یک زن برای نقش اصلی، که هویت نقش مرد است به نظر خیلی کار خارقالعادهای نبود و از سویی دیگر سایر بازیگران بود و نبودشان تاثیر بر کار نداشت.
نقطه قوت، میزانسن کار بود که امکان تامل بین بازیگر و تماشاچی را فراهم کرده بود.