بغص نه
بغض ها به گلو دارم
ظاهرم بیخیال
حرف هایم بچه گانه
بغض ها دگر در گلو نمى گنجند
به پشت ابلهانه.هایم مکانشان مى دهم
و چه عمیق جا خوش کرده اند به آن
دگر این احمقانه ، صورت من گشته است
و گاهى بغضکى سرکش
از سر کنجکاوى اش
مى گریزد به.سوى کاغذ
بدون آنکه بداند
شاید به این کنجکاوى
شود بغضى بالغ ، به جانِ منى دیگر
علیرضا.م