فیلم خوبی بود اما نه خیلی خوب. حرفی که میخواست بزنه و موضوعی که میخواست مطرح کنه خوب بود اما اینو خیلی رو و تابلو مطرح میکرد. همه چیز نماد بود همه چیز خیلی تابلو بود و تو چشم میزد. خونه ی قدیمی که میخواستند بازسازی کنند برای من به طرز ناراحت کننده ای نماد شده بود. همین بازسازی خودش نماد بود. این موتیف گذاری های درشت رو به شخصه دوست ندارم. میشد تو یه خونه ی آپارتمانی عادی باشه. بدون زیرزمین آنچنانی با ریسه های فلفل و سیر خشک هم میشد این موضوع رو به تصویر کشید. بدون انباری با دیگ های مسی. خانواده هایی که حتی رنگ و بوی خونه شون خیلی مدرن هست هم این اختلاف بین نسل ها رو دارن نه فقط خانواده ای که مرد، بازاریه و مادر خانوداه خانه داره و مربا و غذای سنتی میپزه و از دست درد به خاطر کار زیاد شکایت میکنه (نمیکنه). خانواده هایی که حتی مادر استاد دانشگاه ست هم با این موضوع پارتنرشیبی مشکل دارند. من با این که هر سکانس فیلم سعی داره المان های سنت رو نشون بده. هرچند انکار نمیکنم که سنت بیشتر مشکل داره با این روابط :)