در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | Fahimeh Moussavi درباره نمایش سیندرلا: سیندرلا، شخصیت کارتونی زیبا و معصوم و محبوب دوران کودکی ما، دیشب سیگار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 05:44:31
سیندرلا، شخصیت کارتونی زیبا و معصوم و محبوب دوران کودکی ما، دیشب سیگار کشید، افسونگری کرد، توطئه چید و حرفهای بزرگانه زد، بی وفایی کرد، گریه های دروغین و خنده های تصنعی کرد، سرد و بی عاطفه و انتقام جو بود. سیندرلا مدرن شده،مثل همه...
و من چقدر این اجرا رو دوست داشتم. تاثیر گذار و تفکر برانگیز بود. دیالوگها حساب شده و قوی که به نظر میرسد حتی یک "واو" ش هم اضافی نیست. ریتم و موسیقیِ خاصِ کلامِ نمایش که ویژگی منحصر به فرد آثار تهرانی است اینجا هم هست. دقیق و بی خدشه. بازیگران (به جز سیندرلای داستان)حرکت زیادی ندارند و اغلب دیالوگها بدون تحرک و نشسته رد و بدل میشود. روی صندلیهای آهنی عجیب.
نمایش سکون اسرار آمیزی دارد. صداها مثل صدای ریزش مرواریدها، صدای راه رفتن با کفش پاشنه بلند، صدای کالسکه، و همینطور سکون بازیگران و نحوه ادای دیالوگها بدون هیچ فریاد و شلوغی، راه رفتنهای سیندرلای بدون کفش ، نور پردازیها، نوای پیانو و آواز ...همه اینها حس اسرارآمیز بودن فضا رو بیشتر و بیشتر القا می کنند. همین سکون و بی حرکتی در نمایش باعث می شود که جذب متن شوی. با چهار چشم و چهار گوش و شش دنگ حواس گوش کنی و بشنوی تا چیزی را از قلم نیندازی. بازیها عالیست به نظرم. هر چهار بازیگر به خوبی از عهده نقشها برآمده اند، بدون ذره ای تپق. فقط نمیدانم دلیل استفاده از بازیگر زن به جای مرد آن هم در نقش سرهنگ چیست.
موسیقی خیلی خوب است. لباس، و همینطور دکور خیلی خوب است، سرد و خشن، که با پیانو و مرواریدهای کف کمی لطافت به آن بخشیده شده. دوطرفه کردن جایگاه تماشاگران در سالن اصلی جالب بود، اولین بار بود همچین چیزی رو در این سالن میدیدم. ایده ی پابرهنه بودن همه به جز سرهنگ که اتفاقن کفشهای گشادی به پا ... دیدن ادامه ›› داشت را دوست داشتم. کفشهایی که در ابتدای نمایش می بینیم دنباله لباس دخترش سیندرلا از درون آن بیرون آمده و روی سن پهش شده است. که این شاید نمادی است از عشق دختر و پدر.
موضوع نمایش تفکر برانگیز است...واقعیت مجازی...بی توجهی به حقیقت... چیره شدن شایعه بر تمام ارکان وجود انسان و تبدیل انسان به یک موجود مجازی و بی پرسش. خیانت همه به هم. عشق و نفرت و دروغ و فساد همه جانبه...
در مورد پایان داستان که دوستان پرسیده بودند به نظرم هر کس میتواند برداشت خودش را داشته باشد. به قول سرهنگ "کسی اهمیتی نمیده". مهم این بود که کسی به جرم قتل اعدام شود تا اتهام از روی دیگران برداشته شود. هر کسی میتوانست قاتل باشد، از خود سرهنگ گرفته تا سیندرلا و یا گروهبان که در آخر نمایش حرفی یا شاید اعترافی برای گفتن داشت ولی دیگر دیر شده بود. همه میتوانند مجرم باشند، از بالا تا پایین، همانطور که همه لنگه کفش سیندرلا را در اتاق خود دارند!

اینها نظر و برداشت شخصی من بود. حتمن یک بار دیگر به تماشایش خواهم رفت. :)
تعبیرهای جالبی دارین از لحظات نمایش
باید این کار رو هرچه زودتر دید.
۰۸ شهریور ۱۳۹۲
واااای فهیمه :)))) من شما رو به یک قهوه فرانسوی دعوت میکنم.. ولی نری یه وقت لاموزیکا :))))
۱۰ شهریور ۱۳۹۲
@رعنا: عزیزم خوشحالم که خوندی و دوست داشتی.:)
در مورد سروان و بازپرس که هر دونقش رو بهزاد عبدی بازی میکرد، وجه تمایزهای دیگه ای هم داشتن، مثلن بازپرس مرتب واتو کشیده بود و سروان ژولیده...و چیزهای دیگه. من فلسفه ای پشت این قضیه وارونه نشستن ندیدم جز اینکه اکت هاشون مختلف بود تا بهتر شناسایی بشن.:)

@زینت: معلومه که نمیرم:)) مررررسی از دعوتت زیبا، من جدی گرفتما :)
۱۰ شهریور ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید