خیلی کار جالبی بود. موسیقی سر جاش بود, لباس آقای رضایی هم خوب بود. یه نکته جالب داشت, گریم ایشون که نقاب سیاه رنگی بود به علت تعریق مثل بارون از صورتشون جاری شده بود. تماشاگری که کنار من نشسته بود در شگفت بود که این ویژوال افکت از کجا پدیدار شده. جالبه زمانی متوجهش شده بود که داستان رسیده بود به تبخیر شدن قطرات باران بر اثر برخورد با تن عروس باران, حق داشت تعجب کنه, خسته نباشید.
یه نکته در مورد متنی که آخر نمایش آقای رضایی خوندند:بمونید و کار کنید مهم اینه که هر کس به وظیفش عمل کنه, امروز اینجوری شده که یکی وظیفش تخریبه و یکی ساختن. این کار مثل خیلی از کارهای دیگه علاقه شدید می خواد. من فقط این نکته رو بگم. هفته پیش نمایش باغ آلبالو و ادیپوس رو دیدم. به جرئت میگم بعد از نمایش شما به مراتب حس بهتری داشتم تا این دو اثر.