نمایش: *وقی وودی آلن مادام بوآری را ترجیح میدهد*
تاریخ: 4th بهمن ماه 91 | تالار قشقایی | ساعت 17:00
سلام به همگی دوستان... :)
بعد از کلّی به این در و اون در زدن و در نهایت دستیابی به بلیطِ این اجرا ( ضمن دعای خیر و سلامتی و تشکر از بزرگواری دوستی گرامی بخاطر دادنِ بلیطشون به بنده ) طی یکسری طی کردن مراحلی از این قبیلِ صبر و تحمل مدید در صف پشت درِ سالن قشقایی و اُتو و پِرِس شدن میان سیل عظیم جمعیت تماشاگران اعم از: بلیط داران و نداران و میهمانان و نامیهمانان، داوران و ناداوران، عکاسان و خبرنگاران و VIPداران و نداران و هیچی نداران!.. و با اینکه جزء نخستین نفراتی بودم که وارد سالن شدم در کمال ناباوری تمام سالن رو مملو از همان افرادی که بهشون اشاره کردم دیدم ..0-:.|-: (واقعاً هنوز برام سؤاله که اینها چطوری و از کجا!!!! وارد سالن شدند که من ندیدم و نفهمیدم !؟!0-:!! |-: و به این سرعت تمام صندلیها رو اشغال کردند!!!...) خلاصه اینکه مجبور شدم (با عرض پوزش فراوان)
... دیدن ادامه ››
با درآوردن کفشهام و رد شدن از روی دو سه نفرِ (البته به چشم خواهر و برادر دینی) نشسته در ردیف های جلویی و میانی جهت تلاش رسیدن به صندلی مربوطه ام و خلاصه ی کلام با تقریباً حدودا 20دقیقه تأخیر در شروع اجرا بالأخره توفیقِ تماشای این اجرا رو بدست آوردم:).
این نمایش درواقع اقتباسی بود تمام و کمال از داستانِ طنز کوتاه "کاگلماس" نوشته ی استاد بزرگ وودی آلن که اخیراً هم در "انتشارات بیدگل" در کتابی با عنوان "عوارض جانبی" مجموعه داستانهای طنز کوتاه وودی آلن به چاپ رسیده. با توجه به تلاش نویسنده "جناب آقای سجاد افشاریان" ( که برام سؤاله چه چیز این کار رو نوشتن ایشون ؟!!!!!) با اینحال بنظر من بعضی جاها از کار خوب ایرانیزه نشده بود... البته شاید حق بدم چون نوشته های وودی آلن درکل یه سبک فرم و خلاقیت خاصی داره که فقط خودِ آلنه که میتونه از پَسِ اجرا کردنشون بر بیاد. (وودی آلن با الهام از همین داستان کاگلماسِش فیلمِ "نیمه شب در پاریس" رو بسیار بسیار عالی با حفظِ تمامی اِلِمانها و خلاقیتهاش اونو به تصویر کشیده.)
وارد کردن واژه هایی مثل "طرح ترافیک و پلاک زوج و فرد" و یا کد رمز ایرانسل *140* برای رمزگذاریِ کمد آقای پرسکیِ جادوگر گرچه شاید شنیدنشون در یک اثر نمایشی اون هم در بطنِ اجرای یک نمایشنامه ی خارجی برای تماشاگر جالب باشه و تکنیک خوبی هم هست اتفاقاً ولی بنظر من با این تمِ داستانِ وودی آلن کاملاً ناهماهنگ بود و اصلاً ارتباطی با خودِ کار برقرار نکرد... اجرا هم برعکسِ داستان اصلی بسیار روالِ کندی داشت و این کند بودنش جذابیتِ داستان رو تا حدودی کاهش میداد.
ولی درکُلّ جدای این ایرادات، دکور و نورپردازی، موسیقی زنده و بازیها خوب بود، مخصوصاً اجرای آقای "سعید چنگیزیان" در نقش پرسکیِ جادوگر بسیار عـــالــــی و بسیار قوی تر از اجرای آقایان مازیار سیدی و نوید هدایت پور و خانم تهرانی بود و کاملاً با شخصیت داستان هماهنگ بود.
من اولین بار بود که اجرای آقای کاظم سیاحی رو (بعد از اجرا تو برنامه کلاه قرمزی 91) تو تئاتر میدیدم، ایشون اوایل نمایش در نقش showman خوب بود اجراش ولی کم کم یه مقدار بازیش سَبُک و بعضی جاها خارج از استراکچرزِ اجرا و کار رو کمی به سمت تئاترهای سیاه بازی و روحوضی می بُرد. در کل به نظر من با توجه به سابقه ی خوبِ بازیگرها و کارگردان و همینطور داستان خوبش انتظارِ بیشتری میرفت از گروه و شاید با کمی تمرین بیشتر کار میتونست بسیار قوی تر اجرا بشه.
اجرای متوسطی بود که تقریباً دوسِش داشتم تا حدودی بیشتر بخاطر داستانش و اجرای آقای چنگیزیان و خوشحالم که دیدم.:)
ارزش یکبار دیدن رو داشت. تشکر میکنم از عوامل و آرزو میکنم انشالله امتیاز خوبی بیارَِن تو جشنواره. البته با اون روش استایلِ داوری ها و ناداوریها بعید نیست اوّل بشن :-| ;-))