«مالی سوئینی زن نابینایی که به چالش با دنیایی که به آن عادت کرده، فراخوانده میشود.»
در کل نمایشی خوب و اجرای زیبایی داشت.
اصل داستان جالب و مفهوم موضوع آن قابل تامل بود.
بازی خانم الهام کردا فوق العاده و تسلط و اجرای آقای صابر ابر و علی سرابی خوب بود. البته بهتر میشد که از پتانسیل های صابر ابر خیلی بیشتر بهره برد و اگر فراتر از "یک لحن خوانی" از آن شیفتینگ های شوکه کننده لحظه ای بینظیر و منحصر به فرد صابر ابر استفاده میشد، حتما جذابیت اجرای او چند برابر میشد.
دیالوگ ها یا بهتربگوییم مونولوگها کمی طولانی و علیرغم تبحر اجرای بازیگران، گاهی اندکی خسته کننده میشد.
طراحی صحنه همانطور
... دیدن ادامه ››
که همیشه از اجراهای سالن وحدت انتظار میرود بسیار خوب بود. این سالن همیشه چیزی جدید برای رو کردن برای مخاطب دارد. این بار برای من حرکت افقی ماهی روی صحنه ثابت و استفاده از دیمر نور دیوارکوب های سالن جدید بود. اصلا نمایش هایی که در وحدت روی صحنه میرود، میتواند تا حد زیادی روی جذابیت اجرا با بهره بردن از امکانات صحنه حساب کند که اتفاقا این نمایش هم در عین سادگیِ المانها، استفاده خوبی از صحنه برده بود. تن بانیان آن سلامت و روح رفتگانش شاد.
نقل های زیر تحت طبقه بندی "دیالوگهای ماندگار" بوده و اسپویل نیست ولی اگر به این موضوع زیاد حساس هستید، نخوانید:
«اونها نمیدونن {با این معالجه و برگرداندن بینایی به من} دارن چی رو از من میگیرن.»
«از نظر پزشکی اون بینایی داشت، ولی از نظر روانکاوانه نه»
«اون تو جای عجیبی ایستاده بود. دیگه نه تو دنیای نابیناها بود، نه تو دنیای بیناها»
«ولی ما اشتباه میکردیم که فکر میکردیم اون چیزی برای از دست دادن نداره»