دیشب به تماشای نمایش خوشبختی در اودسا نشستم و نظرات خود در مورد این نمایش را عرض میکنم.
طراحی دکور نمایش به صورت یک باکس سفید در فضای پس از جنگ خیلی من رو یاد نمایش مادر و افلیج انداخت که فکر میکنم دو هفته پیش به تماشای آن نشستم و همچنین بخشهایی از سوژه هم شباهتهایی داشت اما فضای کار فضای متفاوتی بود. من صرفا شباهتهایی را که دیده بودم بیان کردم. امیدوارم سو تفاهم ایجاد نشود.
اما کار به نظرم کارگردانی با کیفیتی داشت که از توانایی بازیگران استفاده بهینه را برده بود و زمان کار هم برای گفتن پیامی که داشت کافی بود و شاید بیش از این پرداختن به ماجرا ممکن بود باعث خسته شدن تماشاگران شود. اما در کنار این کارگردانی و بازیهای خوب متاسفانه متن خیلی برایم جذاب نبود.
برای دیدن یک کار ساده که البته به نظر من حداقل کارگردانی با کیفیتی در حد خودش دارد قطعا میتوانید به تماشای خوشبختی در اودسا بنشینید.
امتیاز من به کار 3 از 5 ستاره است.