با سلام و احترام
با نهایت احترامی که برای عوامل و بازیگران این نمایش قائل هستم، متأسفانه حتی نوشتن از این نمایش هم بسیار سخت است.
قبل از هرچیز باید این سوال مطرح شود که چرا بعد از گذشت ۲ سال از اولین سری اجرای این نمایش، در دور دوم اجرا هم کار در نمیآید...؟
من همیشه در ارتباط با کارگردانی، ریتم و تمپوی نمایش صحبت میکنم، اما در نمایش «سینگل» ما در مقدمات یک اثر نمایشی ماندهایم و صحبت از باقی موارد جای خود...
رسالت متن نمایشی چیست...؟ آیا جناب ضیاچمنی (که خود بازیگر پیشین این نمایش بوده) در نوشتن این نمایشنامه با این سوال مواجه شده است که مخاطب من کیست و رسالت متن من چیست...؟
تیم اجرایی بجز کسب درآمد از گیشه و دیده شدن، چه هدفی را دنبال میکند...؟
متأسفانه ما با نمایشی کاملا بلاتکلیف مواجه هستیم
ما با هیچگونه
... دیدن ادامه ››
گره داستانی مواجه نمیشویم، چه برسد به اینکه برویم دنبال گرهگشایی در کار و خلق موقعیت نمایشی و شکلگیری درام
در رابطه اینکه اصلا در چنین سالنی نیاز به استفاده از میکروفن هست یا نه صحبتی ندارم (اما چرا در اجرای همین موضوع ساده هم تیم اجرایی شدیدا ضعیف عمل کرد...؟)
از طراحی صحنه چه میتوان گفت...؟! اصلا کدام صحنه...؟! کدام طراحی...؟! اینکه یک نیمکت را در مرکز صحنه قرار دهیم و خداحافظ، نامش طراحی صحنه نیست
چرا استفاده از فیلتر آبی در طراحی نور...؟ و چرا این نور آبی به جای صورت، به شکلی کاملا نامتناسب بر سینهی بازیگر میتابید...؟!
استفاده از پروژکشن: چرا...؟ و هدف و منطق استفاده از آن عکسها و تصویر پایانی بر روی پرده چه بود...؟
کاش بدانیم قبل از اینکه چهره باشیم و دارای هوادار، نیاز است که سراپا خاکی باشیم و مخلص مخاطب (آن هم مخاطب فهیم و معصوم هنر تئاتر)
خیلی بد است که مخاطب بعد از دیدن یک اثر، بلاتکلیف و با حسی بد و خستگی ذهنی شدید از محل اجرا خارج شود.
نمایش سینگل:
خام، بلاتکلیف، بیهدف، سوهان روح مخاطب عام، درس عبرتی برای هنرمندان تازهکار حوزه نمایش
با نهایت احترام
برقرار باشید