عدالت جهان من
خط تلخ یک سکوت تا ابد بر لبان نیلگون دخترانگیست
من
دخترم
ولی
قبل هر صفت که رقص انحنای سینه را
به ذهن نقش میزند
آدمم
و انتخاب میکنم
تن تمام شهر من
زیر آلت ناخدای بی عدالتی
ضجه میزند
و هیچکس...
سهمم از تمام لذت جهان
خفتنم به زیر دست و پای حشر و نشر هجو واژه نیست
من دخترم
و انتخاب نه رسالتم شاد بودنست
فقط بدان
شب همیشه ماندنی نمیشود
سحر
در امتداد نیلی سپهر
ندای دخترانگیست