در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | بابک پرهام درباره نمایش لندهور: هذیان هوشیار لندهور نمایشی است که در ظاهر مانند بقیه نمایش‌هاست، شاید
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 23:54:47
بابک پرهام (babakparham)
درباره نمایش لندهور i
هذیان هوشیار
لندهور نمایشی است که در ظاهر مانند بقیه نمایش‌هاست، شاید فقط کمی گیج کننده باشد ولی لندهور متفاوت‌ترین اثر کهبد تاراج در نگارش است و به قوت بازی امیر عدل‌پرور و لبخند بدیعی و البته کارگردانی آقای اسکندری، بر روی صحنه زنده شد. کهبد تاراج لفظ بازی و واج‌آرایی را به خوبی بلد است، شخصیت پردازی و دیالوگ نویسی را هم خوب می‌شناسد ولی لندهور متنی است که در آن از این‌ها گذر کرده است. کاری که پیش از این در مشتبا داداش صیغه‌ای حسین آدیداس هم به نوعی دیگر امتحان کرد.
هذیان نویسی!
یکی از سخت‌ترین اتودها در کلاس‌های بازیگری بازی کردن نقش مست است، چرا که فرد مست در واقعیت تمام تلاشش را می‌کند که معلوم نشود که مست است و بازیگر باید نقش مستی را بازی کند که تلاش می‌کند مست به نظر نرسد، حالا زمانی که نویسنده قصد دارد متنی را بنویسد از ذهن فردی که دچار هذیان استفاده از هروئین است باید چه‌ کند؟
شروع نمایش با موسیقی درهم و برهم و پرش‌های عجیب و غریب به مخاطب می‌گوید هر آنچه می‌بینید و می‌شنوید زاییده ذهن مغشوش شخصیت نمایش است، پس از همان پیش‌درآمد معلوم می‌شود که متن قصه گریز است و نباید به دنبال خط داستانی باشیم. اینجاست که مثال اتود فرد مست برایم تداعی شد، کهبد تاراج قصه‌گو ، ... دیدن ادامه ›› قصه نمی‌گوید . کاری که حتی در مشتبا داداش صیغه‌ای هم نتوانست از آن فرار کند و تمام پریشان‌گویی به قصه ختم شد ولی در لندهور پریشان‌گویی در یک حلقه حلزونی، شکل می‌گیرد و مخاطب را در هزارتوی افکار مغشوش شخصیت داستان به چالش می‌کشد.
طراحی صحنه شامل توالتی که کلاه می‌شود و سنگ‌قبری که دفتر املا می‌شود تا پرده‌ها و آیینه‌ای که شیشه است تا صندلی‌های سینما همگی معنای نشانه شناسی دارند که در جایی اگر مجالی بود خواهم گفت و شخصیت دختر که آنیمای مرد است و خود اوست و چقدر خوب از نور و آیینه و تکرار برای ساخت این فضا استفاده بهینه شده بود.
لندهور نمایشی است که باید از جنبه‌های روانشناختی مورد بررسی قرار بگیرد و همینطور به عنوان معدود آثار سالم و دقیق در سبک جریان سیال‌ذهن باید با نمونه‌های دیگر مانند شازده احتجاب مقایسه شود. اینکه نویسنده هذیان گویی را از سطح سیال ذهن تا سطح پریشان گویی نوسان بدهد و هر لحظه خودش آنچنان بر متن مسلط باشد و مرعوب آن نشود که رشته اصلی و نمادشناسانه‌اش از دست نرود هنری است که کهبد تاراج به آن دست پیدا کرده است.
همانطور که گفتم بازی هنرمندانه امیر عدل‌پرور با ظرافت‌های بسیار و لبخند بدیعی با ساخت کارکتر صحیح توانست چنین متن پیچیده‌ای را به نمایش درآورد. طراحی نور متشخص و در خدمت اثر رضا خضرایی هم در فهم نمایش بسیار حائز اهمیت است.
گریم و طراحی صحنه هم در خور ستایش است به دلیل ظرافت‌های بسیارش.
و باز هم اثری قابل تحسین در تماشاخانه انتظامی.
کهبد تاراج (kahbodtaraj)
متشکرم بابک جان
لطفت پاینده
امیدوارم لایق باشم
🤝🙏🏻❤️
۰۹ اسفند ۱۴۰۲
درود بر شما آقای پرهام
ممنون که لندهور رو انقدر درست شرح دادید.
مخلص 🤍🎭
۰۹ اسفند ۱۴۰۲
بابک پرهام (babakparham)
محمدرضا اسکندری
درود بر شما آقای پرهام ممنون که لندهور رو انقدر درست شرح دادید. مخلص 🤍🎭
ارادتمندم جناب اسکندری، درخشان باشید
۰۹ اسفند ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید