نمایش را دوست داشتم. طراحی صحنه، اسامی که اون بالا بود و هردفعه چک می کردم ببینم اسمم خط خورده یانه، مهری که هنوز اثر کم رنگش کف دستم هست، اسماعیل
... دیدن ادامه ››
گرجی، وای از این اسماعیل گرجی که هر نقشی را عااااالی بازی می کنه، هنرپیشه خردسال با تمام معصومیتش، آدم دوربین به سر و طنز تلخ پیدا شدن یک هم اسم با وجود آن فامیلی عجیب و غریب در یک خانواده ای که خانواده نبود! همه را دوست داشتم و از همه عالی تر این دیالوگ که آتش به وجودم زد: چروک های دور چشم مادر که بیشتر شد، کهکشان به هم ریخت!
واقعا خسته نباشید. سپاس به خاطر لحظات قشنگی که به ما هدیه کردید.