درود.
تاریکخانه 2 را دیشب دیدم.. کار فرم مبتنی بر استفادۀ حداکثر از نشانههای دیداری شامل ایماها، حرکت ها و ... بود که در نمایش ایران گرایش بسیار کمی از سوی نویسندگان و کارگردانان به خلق این نوع آثار وجود دارد لذا دیدن این کار برای من بسیار لذتبخش بود. کارگردانی، بازیها، طراحی گریم و لباس و موسیقی کار را دوست داشتم. کار شسته رفته و یکدستی بود. در مورد متن، واقعیت انسان و روابط انسانی در عصر بیگانگی در همه عرصه ها از فردی ترین تا جمعی ترین آنها به زیبایی و دقت بازنمایی شده بود و تعارض و کشاکش این واقعیت موجود با تمایل طبیعی ذهن انسان و عواطف انسانی به گریز از چندپارگی و بیگانگی نیز همین طور.
طبیعتا کار فرم و تصویر، رفتن به سمت تئاتر بی چیز، و بازنمایی همه سیاهی ها و تاریکی های زندگی بشر امروز در متن و اجرا، گروه زیادی از مخاطبان عام را از مجموعه مخاطبان بالقوه نمایش حذف می کند هم به دلیل آن که برایشان ناشناخته است و ممکن است توانایی پردازش در لحظه برای بسیاری از کدهای دیداری را نداشته باشند، هم به دلیل آن که کشش روانی و آستانه تحمل بالا لازم است برای مواجهه با این همه تاریکی، به صورت یکجا و فشرده؛ و درصد کمی از تماشاگران عام به رغم آن که در زندگی واقعی در حال تجربه و دست و پنجه نرم کردن با بسیاری از مصادیق این تاریکی ها هستند، این کشش و آستانه تحمل را دارند.
با درودی دیگر و سپاس فراوان و آرزوی موفقیت روز افزون برای گروه خوب نمایش تاریکخانه 2 (تنهایی).