«سوختن» از هر نظر شما را غافلگیر میکند. از همان ابتدا که شمایل یک #کلیسا را روی صحنه میبینی، تا میخواهی حدس بزنی با چه فضای سنگین و کلاسیکی
... دیدن ادامه ››
روبه رو هستی، مری با لباسهای مدرن امروزیاش (که در کوچه و خیابان هم زیاد دیدهایم) ظاهر میشود و در ادامه تا میخواهی ایراد بگیری که این برگهای سبز بافته شده روی پاپوش و کلاه دخترک به چه معناست، میفهمی که فضا خیلی اندیشمندانهتر از این گیر دادنهای سطحیست و عنصر به عنصر این اجرا، دلیل دارد و بهانهای.
قصه قصهی عشق است! همینقدر تکراری، همینقدر بدیع، همانقدر لذتبخش. مگر میشود نشان دادن دلدادگی یک دخترک پزشک تجربی آشنا به خاصیت گیاهان کوهی، به یک پدر جوان کلیسا خالی از خلاقیت باشد؟ جایتان خالی، ما روی صحنه ناظرزادهی ایرانشهر، هم آغوش را دیدیم و هم بوسه را، بدون اینکه ذرهای از مقررات جمهوری اسلامی ایران تخطی صورت گرفته باشد؛ تئاتر مگر چیزی غیر از خلاقیت در اوج محدودیت است؟
و اما اندیشهورزی حاکم بر کل نمایش! این محتوا به قدری در تاریخ و ادبیات ملل مختلف ریشه دارد که برای مرور آن به سختی زیادی نمیافتی. مگر کدام سرزمین است که از خودخداپنداریهای سران قدرت، قربانی نشده باشد؟ هرچند که قدمت آنچه متن، در پی گفتن آن است به صدها سال قبل میرسد اما رنج جاری در آن را تا همین چند روز قبل هم به خصمانهترین شکلها در همین کشور شاهد بودیم.
مخلص کلام آن که تا فرصت هست، این #تماشا را از دست ندهید.
#نمایش_سوختن