نمیشود از کنار کاری که مشخص است جزء به جزئش با وسواس طراحی شده و برای اجرایش زحمت زیادی کشیده شده به راحتی رد شد.
کاری که علی رغم نکات قوت زیادش همچون حفظ ریتم نمایش تا انتها، موسیقی مدرن و در عین حال مناسب فضای کار، طراحی لباس خلاقانه و بازی های درخشانی مثل رضا بهبودی و میلاد شجره بیشترین لطمه را از مدت زمان طولانیش دیده است؛ وقتی که از دو سوم پایانی نمایش اطلاعات خیلی بیشتری ارائه نمیشود، شخصیت جدیدی وارد داستان نمی شود و صحنه ها هم کم و بیش در پی حفظ فضایی هستند که تا به حال ایجاد شده است و پایان نمایش قابل حدس است، تماشاگر احساس خستگی میکند، به ویژه در صحنه کشدار اعدام که فاقد منطق هم می باشد این ملال به اوج میرسد.
مورد دیگر، برخلاف خیلی از دوستان به نظرم بازی باران کوثری در حد و اندازه نقش دوشس نبود و نتوانست تحولات روحی نقش را باورپذیر نماید، با توجه به محوریت این نقش شاید بازیگری با ظرافت بیشتر و داشتن کمی کاریزما و نه فقط معصومیت چهره، میتوانست جذابیت نمایش را بیشتر کند.
برای تک تک اعضای گروه آرزوی موفقیت بیشتر را دارم.