پیرمرد مریض به نوعی در پوستین عماد وارد حمام می شود. یاد آقا گرگه و شنگول و ... افتادم! با پیر بودنش از منطق من بیننده مخفی است تا اینکه همه شواهد علیه او می شود و باز میگویم نه او نمی تواند باشد. "اگر همه اینها کار پیر مرده باشه که اینها همش گافه!" فرهادی از قصد از این نماد استفاده کرده است. مثل شعبده بازها قصد فریب همه ما را دارد. تا به جان هم بیفتیم و یکی بگوید اشتباه است و یکی بگوید نه درست است. چقدر یاد اشعار حافظ می افتم! جای آن پیرمرد می شد یک دوست باشد مثل بابک، میتوانست همسایه طبقه پایین باشد، میتوانست پسر صاحب وانت باشد یا هر کس دیگری غیر از آن پیرمرد. اما فرهادی خواست کسی باشد که باورپذیری اش برای همه از همه کلیشه های رایج غیر ممکن تر باشد و اینگونه تلنگرش را بزند که درب حریم خصوص در جهانی که فرهادی میبیند توسط هرکسی قابل باز شدن است. جالب است که فرهادی مفهوم تجاوز به حریم خصوص را به عهده بیننده می گذارد. برای یکی میشود دیده شدن در حمام و برای یکی دیگر ...