و من مُرد...
همان بهتر که مرد
اصلا خیلی زود تر از این حرفا باید می مرد
همان موقعها که آرزوی مردن می کرد
این روز ها کسی برای من تره خرد نمی کند
آن روز ها هم خرد نمی کرد
از بس که پوست کلفت بود
شاید اگر زخمی می شد نمی مرد
آخر پوست کلفتها زخمی نمی شوند که کسی بداند چه مرگشان است
پوست کلفتها دق می کنند
من، همین که مُردی خوبست،
برایت بهشت آرزو نمی کنم
همین که مُردی بهشت است
خداحافظ من