*برای جایی که گاهی یادمان می رود، هست*
در روزمرگی های زندگی گاهی دلم نفسی گرم، پایی همراه، فکری همسو میخواست ..... دلم دوست میخواست.
اینها هستند و من هم ؛ ولی ای کاش دیر تر از این ها را از یاد نبرم.
.
.
.
.
سالها قبل به تنهایی به سالنهای تائتر میرفتم ، تا اثری ببینم و ادای دینی کنم به سر انگشتان هنر این سرزمین و مردمم ، اما حالا در
... دیدن ادامه ››
بین همه کشمکشها و بالا و پائین ها گاهی تنها به پشت گرمی و همراهی دوستانی پا به سالنها میذارم که دوستی با آنها را، به جایی مدیونم.
شاید اینجا دنیایی مجازی باشد و ... اما جوششی دارد از جنسِ رشد و شکوفایی دوستی ها،خندیدن ها ،هم سفره شدن و درد دل ها. امروز و یا هر روز دیگر بعد از این روزها ، من مدیونم به روزهایی که برایم ساخت . حتی به زمان هم مدیونم که فرصتهای زیادی ازش برای دیدن و خواندن و نوشتن تو این دنیا گرفتم.
نیت من، نه تخطئه کردن سایتهای نوپاست، که وجود آنها رو انگیزه ای برای رقابت می دانم ، ونه متمایز کردن تیوال؛ قصد من فقط و تنها فقط قدرشناسی از جاییست که گاه یادمان می رود، هست.
و این بار نه برای دلِ خود، و نه برای تائتر، که برای قدردانی و قدرشناسی از پایه گذار دوستیها و در کنار هم بودن ها، خوشحال میشم شما رفقای گل رو یکشنبه 23 فروردین ماه در نمایش " پرواز ایکار " ببینم .
http://www.tiwall.com/store/parvaz-ikar