دراین لحظات
تنهافکرم است که می تواندبه سمت بهار برود
باساطورگذشته هایم افکارم رامرده ی بهارمیکنم
نزدیک عیدکه می شود
سوم شخص هاسعی دارند بهار رادردرونم به صلیب بکشند
ومن مشتاق رویارویی باجهان زنگ زده ی اصرارشان هستم
بهاربرای من یعنی بخارشدن خواب های شبانه ام
ویک ماه بعدازآن
باریدن بیداری های هشیارانه ام
بهاربرای من یعنی سپیدپوش شدن باغچه ی غم زده ی ذهنم
صبافرزانه