فیلم سوم: کوچهی بینام
شروعی خوب و پایانی ناامیدکننده
امتیاز من: دو از پنج
کارگردان: هاتف علیمردانی
علیمردانی به دو قسم سینما علاقه دارد: اولی سینمای کودک است و دومی(که به نوعی اولی هم به آن متصف میشود) را شاید بتوان سینمای خانواده نامنهاد. پیشترها از علیمردانی «یک فراری از بگبو» را دیده بودم؛ فیلمی که هر چند تلاش داشت دوران جدیدی برای سینمای کودک رقم بزند اما ضعفهای فرمال عدیدهاش تلاشش را ناکام گذاشته بود. «به خاطر پونه» که فرهاد اصلانی و هانیه توسلی در آن بازی میکردند، وقتی دو سال پیش در جشنواره اکران شد مرا به هاتف علیمردانی امیدوار کرد و متاسفانه سال پیش به دلیل یک اشتباه ساده «مردن به وقت شهریور» او را از دست دادم(هر چند عمدهی ریویوها سخن خوبی از این فیلم به گوش نمیرساندند). به هر حال، فیلم اخیر علیمردانی با وجود تمام اشکالات فرمالی که هنوز دست و پاگیر اوست و شاید هم هیچگاه حل نشود، فیلم متوسط و قابل تماشایی است.
... دیدن ادامه ››
فیلمی که باز هم دغدغههای خانوادهمحور علیمردانی (بر خلاف حجازی منفی نگر) را به نمایش میگذارد.
این فیلم داستان دو خانواده در کوچه شهید بینام است که جایی در جنوب شهر زندگی میکنند. آنها دچار معضل بزرگی در درون خود میشوند و حاج مهدی که معتمد خانواده و محله است، راه را در تعامل در درون خانواده میداند...
نیمهی اول فیلم علیمردانی قابل توجه است. شروع، گره آغازین و نقطه اوج اول که تا سکانس درخشان «خبر مرگ» ادامه مییابند و مجهز به بازیهای قدر فرهاد اصلانی،باران کوثری و پانتهآ بهرام هستند، ما را به ادامهی فیلم بسیار مشتاق میکند. دغدغههای فیلمنامه نویسی و داستانی نیز خودشان را بدون جلفبازیهای معمول و شعارهای دهان پرکن به تصویر میکشند. فیلم با بهرهگیری از موسیقی قابل قبول و فیلمبرداری بدون تکلف، تمام توان خود را به کار برده تا به فیلمی استاندارد و محبوب گیشه تبدیل شود. کوچهی بینام از آن داستانگوهایی است که فقط میخواهد داستان کاملن ایرانی خودش را روایت کند و این تلاش، با تمام کاستیهایش قابل ستایش است.
با این حال، نیمهی دوم فیلم پاشنه آشیل آن است. پرداختهای خوب شخصیتها از دست میروند و خردهاتفاقات اضافه، فیلم را به حاشیه میکشاند. پایان داستان اسفبار و بسیار کلیشهای به انجام میپذیرد؛ خوب بود علیمردانی از چنین کلیشهی قابل حدس هندیای پرهیز میکرد. علاوه بر این، بعضی از شخصیتهای کلیدی (مانند دختر کوچک حاج مهدی) تا آخر نیز پرداخت ملموسی نمییابند و رها در فیلمنامه، به این سو و آنسو میپلکند. کوچهی بینام، حداقل برای من، جزو حیفشدههای جشنوارهی امسال است؛ فیلمی که میتوانست قدرتر به پرده بیاید. امیدوارم علیمردانی کمکم به سینماگر متبحری تبدیل شود.