پرسونا - اینگمار برگمان
http://takmovie114.in/jpg/images/persona-1966-1394441566.jpg
[زیباترین پوستر فیلم عمرم]
می دانم که درک می کنی، تو یک رویای ناامیدانه هستی،
نه رویای انجام دادن کاری، بلکه تنها رویای بودن؛
هر لحظه آگاه و هوشیار و در عین حال؛ آن برهوتی که خود از تصویر خودت تصور می کنی با تصور دیگران از تو، فاصله دارد؛
احساس سر گیجه، و نیاز
... دیدن ادامه ››
سوزنده و مداوم به نقاب از چهره برافکندن، و بالاخره شفاف شدن،
خلاصه شدن، همچون شعله ای خاموش شدن،
هر لرزش صدا دروغی است و هر هیبتی اشتباه، و هر لبخند شکلکی است؛ خودت را بکشی؟
نه، کار خیلی زشتی است، کاری که نباید کرد؛
اما می توانستی بی حرکت بشوی، ساکت بمانی، در این صورت دست کم دیگر دروغ نمی گویی، می توانی خودت را از همه جدا کنی یا در اتاقی محبوس بمانی، به این ترتیب دیگر مجبور نیستی نقش بازی کنی،
ماسک به صورت بگذاری و شکلکهای دروغین بسازی،
یا لابد اینطور فکر می کنی؛ اما حقیقت به تو نیرنگ می زند،
مخفی گاه تو مهر و موم نیست،
زندگی از هر روزنه ای به درون نشات می کند،
و تو مجبوری عکس العمل نشان دهی،
هیچکس نمی پرسد که آیا این بازتاب اصیل است یا نه،
آیا تو واقعی هستی یا ساختگی،
این تنها در تئاتر مسئله مهمی است؛
راستش را بخواهی حتی در آنجا هم مهم نیست!
باهار!
من می فهمم که تو به عمد ساکت می مانی،
حرکت نمی کنی،
تو این فقدان اراده را در وجودت نظم بخشیده ای،
این را می فهمم و تو را تحسین می کنم،
فکر می کنم باید انقدر بازی را در این نقش ادامه دهی تا علاقه ات نسبت به آن از بین برود،
بعد می توانی این نقش را رها کنی، مثل نقش های دیگرت...
منبع: http://bit.do/Bahar_Bergman
تقدیم به: بهاری که گاهی وقتا پاییزی میشه، البته بعد از گذروندن تابستون!