معصومیت چشمان ات
وقتی به کتاب ها خیره می شوی
دنبال سوال های بی پاسخ :
چرا پدر چنین می کند؟
چرا مادر می گرید؟
چرا خانه مان نورانی نیست؟
دست های محبت کجاست؟
می گردی
و
از کبودی مادر
خشم پدر
می ترسی
بغض می کنی
اشک می ریزی
دل را به ستوه می آورد
به ستوه!!!!!!
ای کاش می توانستیم...