سفرنامه دور اروپا 18: هلند (بخش چهارم)
صبح روز بیست و یکم رو در حالی از خواب بیدار شدیم که بعد از مدتها شب قبل رو در چادر و کیسه خواب نخوابیده بودیم. جرالد و خانوادش از ما زودتر بیدار شده بودند. کلا اروپایی ها خیلی زود از خواب بیدار میشدند و البته خیلی زود هم می خوابیدن. بعد از خداحافظی از جرالد و خانوادش راهمون رو به سمت آمستردام پیش گرفتیم. شهری که همیشه مورد تعریف ایرانی هایی بود که به اون رفته بودند. هوا ابری بود و گاهی بارون میومد. دیگه ما هم به این شرایط آب و هوایی عادت کرده بودیم که یک دفعه بارون بیاد و یک دفعه آفتاب شه. هلند همچنان زیبا بود و دوست داشتنی. حدود عصر بود که به آمستردام رسیدیم. هوا بارونی بود. برای همین اول از همه به دنبال کمپ سایت برای محل اقامت گشتیم. به چند کمپ سایت رفتیم ولی همه پر بودند و ظرفیت نداشتند. تا بالاخره جایی در کمپ سایت gaasper درحومه شهر پیدا کردیم. کمپ سایت به شدت شلوغ بود و البته گرون. تقریبا برای هر چیزی توی این کمپ سایت جداگانه پول دریافت
... دیدن ادامه ››
می کردن.
یه نکته جالب دیگه این بود که بر خلاف کمپ سایت های دیگه ای که می رفتیم و معمولا مسافرانش افرادی با سن های بالا بودن، توی این کمپ سایت یا بهتر بگم تو آمستردام اکثر مسافرها جوون بودند. خلاصه بعد از برپا کردن چادر و کمی استراحت به سمت مرکز شهر ره افتادیم. بوسیله مترو خودمون رو باید به مرکز شهر می رسوندیم. بلیط متروی یک روزه رو به قیمت نفری 7.5 یورو خریدیم که نشون میداد آمستردام شهر گرونی هست بر خلاف سایر هلند. خلاصه با مترو و سوار شدن دو اتوبوس به مرکز شهر رسیدیم.
با رسیدن به مرکز شهر اما همه چی برای ما عوض شد و هرچی زیبایی از هلند دیده بودیم برای ما تبدیل به زشتی شد. این قسمت از نظرات و دیده هام از آمستردام شاید با خیلی ها متفاوت باشه ولی این حسی بود که هم من و هم همسفرانم از آمستردام داشتیم و خوب حدس می زنیم تنها دلیلش دیدن زیبایی های واقعا رویایی در سایر قسمتهای هلند بوده باشه.
در میان کانالهای این شهر قدم میزدیم ولی کثیفی (صد البته نسبت به سایر هلند) از سر و کول این شهر می بارید. شهر خیلی شلوغ بود و مشخص بود که خیلی ها برای چی به این شهر اومدن... همه جا پر بود از سیاهپوست ها (نژاد پرست نیستم، منظورم اینه که تو بقیه جاهای هلند تا اینجا ما زیاد سیاهپوست ندیده بودیم.). تا دلتون هم بخواد میشد آدم هایی رو دید که توی حال طبیعی نیستند. دیگه حال به هم زن ترین قسمتش دستشویی های عمومی!!! (واقعا عمومی بودااا) بود که تو شهر بود و چیزی نبود جز یه جایی مثل تلفن عمومی های ما، که نه آبی بود، نه چاهی بود و نه...!!!
به نظر هر سه نفرمون آمستردام کثیف ترین و زشت ترین شهر هلند بود. خلاصه ما که هم خسته بودیم و هم کلی تو ذوقمون خرده بود به کمپ سایت برگشتیم تا بخوابیم ولی خوب کمپ سایت هم محل آرامش نبود و تا صبح با سر و صدا و عربده های سایر مسافرا نتونستیم بخوابیم.
برای دیدن تصاویر به سایت پارسیس مراجعه نمایید.
نویسنده: سعید عمرانی
http://www.parsis.ir