"بیرون پشت در" تنها نمایشنامه شاعر و نویسنده آلمانی، ولفگانگ بورشِرت یکی از آثار برجسته در زمینه سیاه نمایی جنگ و تبعات آن است. این اثر بورشِرت یک اتوبیوگرافی است و متاثر از واقعیتی است که نویسنده از زندگی خود بدان رسیده است. زندگی کوتاهی که در سن 25 سالگی تنها دو روز پس از اتمام نگارش این نمایشنامه و پس از حضور اجباری در جنگ جهانی دوم به پایان میرسد.
به سبب حساسیت موضوع ، در دوره گذار پس از جنگ در آلمان، بورشِرت در ابتدای نمایشش چنین می نویسد: " نمایشی که هیچ تئاتری آن را اجرا نخواهد کرد و هیچ تماشاگری قادر به دیدن آن نیست." اولین اجرای صحنه ای آن ـ یک روز پس از مرگ بورشرت ـ در تاریخ 21 نوامبر 1947 صورت می پذیرد. سبک این اثر اکسپرسیونیستی(1) است و در قالب گروتِسک(2) نگاشته شده است که در پنج پرده به روایت داستان میپردازد.
این نمایشنامه شرح حال ناامیدانه سربازی به نام " بکمان " است که پس از سه سال اسارت، برای پیدا کردن همسر و خانه اش از سیبری به آلمان باز می گردد. او با ناامیدی و غم در تلاش گشودن درهایی است که کورسویی از امید به زندگی و آرامش گذشته اش را به همراه آورد؛ اما هر بار، در مواجهه با تغییرات ظالمانه و تلخی که جنگ در زندگی اش به جا گذاشته، غم بار تر از گذشته، بیرون، پشت این درها میماند.
بورشِرت با ارائه پرده هایی حماسی و تراژیک در
... دیدن ادامه ››
تلاش است تا با تفکرات نازیسمی مبارزه کند. کارکترها در دنیای بورشِرت، در سراسر مسیرهای نمایش، دچار از خود بیگانگی اند؛ دنیایی که با پوچی و نا امیدی احساس گناه و جرم مردمان را به جهان بیرون تسری میدهد. با این حال او در خلال نمایشنامه توسط ایجاد کشمکش های مناسب بین شخصیت "بکمان" و شخصیت "دیگری" که در قالب یک انسان موافق و مثبت نمایان میشود با ظرافت از فلسفه و نگاه خود به زندگی دفاع کرده و با طنزی تلخ و سیاه تبعات جنگ را محکوم میکند.
این نمایشنامه با برداشتی آزاد به نام "بازگشت افتخارآمیز مردان جنگ" نوشته شهرام احمد زاده و به کارگردانی آرش دادگر در سیزدهمین جشنواره سراسری تئاتر مقاومت با دو اجرای موفق و مطلوب مخاطبان تئاتر به روی صحنه رفت.
در حال حاضر نیز پرداختی دیگر با نام اصلی نمایشنامه و روایتی مستقیم از آن به کارگردانی مریم عبدلی در سالن استاد مشایخی در حال اجراست. اجرایی که با امکانات محدود و پرداختی مناسب، توانسته است در حد امکان نمایشنامه سنگین و غنی "بیرون پشت در" را به تصویر کشد. اجرای اول این گروه را تماشا کردم و با قدردانی ویژه از تلاش و هنرمندی تمام گروه، نگاشته ای کوتاه بر این نمایش ارائه میکنم.
این نمایشنامه سرچشمه فراوانی است از انواع افکت های صوتی چون : باد و آب ، جیر جیر کفش ، باز و بسته شدن مکرر درها ، صدای عصای زیر بغل مرد یک پا ، موسیقی و آواز ، صدای باد گلو و سکسکه مامور کفن و دفن که مشغول بلعیدن کشته های جنگ است. مواردی که در اجرا هست، اما نه به میزان مطلوب و کافی و به نظرم جای کار بیشتری داشت.
بازیگر نقش بکمان آقای حمید رحیمی بازی یکدست، خوب و با اشراف به نقش اصلی را ارائه میکند که از نقاط مثبت اجراست. حضور آقای هژیرآزاد در نقش کلنل (سرهنگ) و نقش آفرینی ایشان از موارد قابل توجه است. نقش آفرینی که از نظر من نه چندان خاص و مجزا از باقی بازیگران و نه کمتر و کم رنگ تر از دیگران است.
طراحی صحنه، طبق گفته کارگردان مبیّن وجود انسان های سیاه یا سفید است و با طراحی اکسپرسیونیستی، تنها بکمان است که با لباس سربازی خاکستری خود، در میان این انسانها گریزان از جنگ و تبعات آن است.
استعارات نمایشنامه اصلی به خوبی ارائه شده و تنها در مواردی حذفیات و جابجایی هایی در نمایش ایجاد شده است. نقش پیرمردی که همه پسران خود را در جنگ از دست داده است و نمادی از خداست حذف شده است. نظر کارگردان بر خلاف اصل متن و نظر نویسنده بر این است که خداوند در ایجاد و دامن زدن به جنگ نقشی ندارد و این انسانِ مختار است که جنگ را ایجاد میکند.
عدم هماهنگی در نورپردازی در اجرای اول به چشم می آمد و البته به نظر من نورپردازی و پرداخت پرده گفتگوی بکمان و رودخانه بسیار خوب و شاخص بود.
در پایان با علاقه ای که به متن اصلی نمایشنامه دارم و همینطور اجرای خوبی که دیشب تماشا کردم همه دوستان تیوالی رو به تماشای این نمایش دعوت میکنم.
(1) اکسپرسیونیسم یا هیجان نمایی متضاد حقیقت نمایی یا رئالیسم است و نوعی اغراق در رنگها و شکلهاست. شیوه ای عاری از طبیعت گرایی که می خواهد حالات عاطفی را هرچه روشنتر و صریح تر بیان نماید.
(2) وارونهسازی و بیگانه نمایی که از طریق آن توسط اغراق از یک سو و خندهدار بودن از سوی دیگر به بیان منظور و پیام پرداخته میشود.
محمدمهدی صحراپور