فعالیت تاتری خود را از کودکی نزد استاد و پدر بی نظیرم، زنده یاد استاد ابراهیم کریمی هسنیجه از مشاهیر و پیشکسوتان هنرهای نمایشی و چهره ماندگار در این عرصه آغاز کردم و فارغ التحصیل کارگردانی و بازیگری از دانشگاه هنر تهران. و اینک به بازیگری وکارگردانی تاتر مشغولم و بویژه به نمایش های ایرانی، سنتی علاقمند و به طور تخصصی کار میکنم.و طراحی صحنه و طراحی لباس و ...
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
این نمایش را به روح سترگ پدرم، استادم زنده یاد #استاد_ابراهیم_کریمی_هسنیجه و مادر مهربان و همیشه همراه پدرم و عموهایم تقدیم میکنم. باشد به یادگار. امید است توانسته باشم ادای دینی کرده باشم،
پدرم با قلم سحرآمیزت همه را تحت تاثیر قرار دادی، عزیز دلم ، جان من که با خود بردی، من همچنان میجنگم تا به آغوشت برسم، به امید آن روز.
این اثر و تمامی آثار استاد فقید ابراهیم کریمی هسنیجه توسط نشر رخدیس در دسترس علاقمندان قرار دارد
www.rokhdis.com
@nashr.rokhd
@ebrahim.karimi.hosnijeh
@@vajihe.karimi.h
پیروز باشید.
سلام به مخاطبین عزیز و هنرمندان گرامی لازم به ذکر است اجرای سری دوم نمایش بوی سیب از ۱۴ مرداد یکشنبه آغاز خواهد شد و چند روز قبل امکان خرید بلیط فراهم خواهد شد. منتظرتان هستیم به امید دیدار گرمتان🙏🏼🍎 با سپاس
کار جالب نیست و شلختگی به لحاظ کارگردانی داره. و الکی طولانی هست و فقط تماشاگر رو خسته میکنه. موسیقی فقط جدایی از کار کاربلد بودند و خوب بود. خسته نباشید.
باسلام و احترام؛
از اینکه مارا تماشا کردید از شما بسیار ممنونیم.
هنر امری بسیار سلیقه ای است و من شخصا به این موضوع بسیار احترام خواهم گذاشت.
اما فکر میکنم بسیاری از نمایشهای روحوضی خواسته یا ناخواسته به سمت این سبک از کارگردانی خواهند رفت و به نوعی یک سبک در این فضا محسوب شده است.
نمایش دکتر نون.
به بدترین شکلی که میشد یک نمایشنامه رو اجرا کرد ... خسته نباشید. قبلنا سالن اصلی تاتر شهر منظورم دهه ۶۰ و ۷۰ کارهایی اجرا میشده که بعد این همه سال هنوز که هنوز در یادها باقیست. هدف که صرفا نمایش اجرا بردن نیست. برای تاتر زحمت کشیدن یه عده ای که الان زیر خاکن. کاری رو شاهد دیدنش بودم که انگار ۵ روز تمرین شده. یا لااقل اینگونه به نظر میرسید.اجرا به چه قیمتی ؟؟؟!!!
سلام. شب گذشته نمایش هملت پشت کوهی را دیدم. طبیعتا به غیر اون صدای رعد و برق در درجه اول و نگاه اول طراحی صحنه و دکور مورد توجه قرار میگیرد و برای بنده هم همینطور بود و به دلیل وجود جزئیات و شلوغی سعی بر دیدن انها میکردی. وسایل . کمد. رختخوابها و ... دکور و کاری رئال.
بازی چند نفر خوب بود. از جمله صولت و مادر خانواده. اما نمایشنامه تنها بلایی که سر ذهن تماشاگر اورد این بود که پشت سر هم به خصوص در دقایق پایانی تند تند اتفاقات رو به خورد تماشاگر بدهد چون ناچار است کار رو تمام کند اما با چه قیمتی؟!نه پردازشی نه تاثیری نه منقلب کردن مخاطبی هیچی ...
اینگونه تکلیف خود بازیگر مشخص نیست و طبیعتا بازیها درست از آب در نمی اید. مثلا افتادن دختر خانواده یهویی که حرف زدن دو نفر دیگر رو قطع کرد برای من مخاطب در نیومده بود، چرا اخه؟!!! اگه حالش بده و افتاد خیلی بد بود. زمانش. وقتش. بازی و در نهایت کارگردانی ... تکلیف لهجه ها هم مشخص نبود. رابطه ها و نسبت ها جای سوال داشت. اگر در ان شهر و منطقه دو زن هووی هم ان، ایا اینگونه؟؟؟ که مخاطب برایش جا نیفتد؟! نه راحتی ان و نه مشکل داشتن ان دو با هم جا نیفتاده بود. ان پسر سوم! انگار از جای دیگر و پدر و مادر دیگری بود!لهجه تهرونی. و ... به نظرم اینها جای فکر بیشتری داشت.نمایش تبدیل به روضه شد!!!! به نظرم اسم نمایش جذاب بود همینم باعث شد به دیدن نمایش برم. همین.
باز هم خسته نباشید.