در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مهران واشقانی
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 12:04:13
 

فعال هنری

 ۱۲ آبان ۱۳۷۰
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید

شالهنگ (خیانت ،فریب، دروغ)
روایتی از یک خانواده ایرانی با شروعی بی آلایش
که همین آغاز بی تکلف توام با موزیکی خاطره انگیزه و اکت هایی که موجب ایجاد شور وشادی درصحنه وذهن بیننده شده و در همان لحظات اول به راحتی مخاطب را با خود همراه میکند به گونه ای که احساس نمی کنین به تماشای نمایش نشستین ،بلکه فردی هستین حاضر در گوشه ای از خانه ای که قصه ی نمایش درآن به وقوع می پیوندد مخاطب نمایش نیستین بلکه عضوی ازقصه میشین..با این افتراق که عضو جدیدخانواده(یعنی همان مخاطب) سکوت وکرده و به نظاره باقی اعضا نشسته....همین قدر نزدیک همین قدر باور پذیر...

درحالیکه قصه جلوتر می رود..به سبب گفتگویی که مابین افراد خانواده برقرار میشود...کم کم ابعاد مختلفی از هر شخصیت بازگو میشود اما این بازگویی به شیوه ای نوین و بشدت رئال مهندسی شده یعنی راحت تر بگم...تمام بیوگرافی شخصیتی هریک اعضا خانواده یکجا وهمزمان برملا نمیشه ..بلکه کم کم و متناسب با ... دیدن ادامه ›› سرعت روایت و رویدادهای نمایش پیش میره وهربار..قاب ولحظه ای جدید رو برای مخاطب میسازه و راز ورمز جدیدی از زندگی هر شخصیت را بیان میکنه....درواقع دیالوگ ها بسیار روان ،روزمره وساده ودرعین حال حامل پیام هایی از پی رنگ شخصیتی هر یک از افراد حاضر درخانه هست. گفتگوها شامل جملاتی کوتاه با ریتمی ( تندی وکندی دربیان ) بجا ومتناسب با فضا و سرعت روبه جلوی قصه(از نظر بنده بسیار خوش ریتم)است.
این نمایش علی رغم این که فضایی نقد آمیز به(که البته نقد این نوع مسائل فرهنگی خانوادگی ،اجتماعی تاحدودی بسته به نظر هر فردی از جامعه دارد ) مسائل و مشکلاتی که بسیاری از جوانان و خانواده ها درگیر آن هستند را دارد و شاید در وهله اول با توجه به نام شالهنگ که معنای آن را ابتدای کلامم نوشته ام، برای مخاطب فضایی دارک وتاریک را تداعی میکند... اما لحظه های شاد و مفرحی هم داشت که موجب خنده میشده... این لحظات بار کمیک داشته و لودگی نبودند. واین بسیار مهم است
بسیاری از لحظات هم خنده ای تلخ به همراه داشت که بنظرم خیلی خوب بود چون آدمی را بفکر وامیداشت و به یاد این جمله افتادم که خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است...
نمایش وتئاتر صرفا برای خنده نیست و چه خوب که این نمایش درکنار خنده مارا به فکر هم وامیداشت وبنظرم این رسالت ی تئاتر خوب است .
.به تمام ضرب آهنگ ها ،سکوت ها،فراز وفرود فکر شده بود این مسئله بیانگر ارتباط ذهنی وفکری بسیار خوب نویسنده و کارگردان است ...
نویسنده و کارگردان :
هرقدر که نویسنده درحین نگارش این درام زیبا خلاقیت و نگاهی دقیق به روند قصه ، موقعیت هاو رنگ ولعاب شخصیت ها داشته به همان اندازه کارگردان در طراحی موقعیت ،ایجاد اتسفر مورد نظرایده پرداز وهدایت گروه بازیگران ،میزانسن ها وقاب ها نگاه ریز بینانه ،مهندسی و بشدت ابتکاری را بکار گرفته وبه شیوه ای بسیار عالی قلم نویسنده را موجودیت بصری بخشیده است.
مرحبابه نویسنده وکارگردان 👏👏
بازیگران:
۷۰ دقیقه بازی بدون تعویض صحنه ، بدون ورود وخروجی که پنهان از چشم مخاطب باشد، بدون بکارگیری تکنیک های نوری که بتواند فرصت استراحت به بازیگر بدهد...بهمراه انبوهی زیادی از دیالوگهای کلیدی که زمان و نحوه، نوع بیان آن به شدت اهمیت دارد...
با این شرایط که عرض کردم بازی کردن روی صحنه بسیار مشکل خواهد بود... (بنده تجربه ای اینچنین از بازی در نقش بکمان درنمایش بازگشت افتخارآمیز مردان جنگ به کارگردانی آرش دادگر را دارم و میدانم که چقدر دشوار وچقدر نیازمنده مهارت، ذکاوت ،دقت وانرژی ست )

به واقع گروه بازیگران شالهنگ ... با انرژی بسیار بالا و با هوشمندی تمام ، وبا ظرافت ها و تکنیک هایی منحصر بفرد که مختص هریک از آنهاست...جانانه در خلق این اثر نمایشی هنرآفرینی کرده اند✨🌱....بدیهی ست که گروه بازیگران هم ارتباط فکری وذهنی خوبی با کارگردان داشته و از نقش مهم کارگردان در هدایت بازیگر نباید آسان گذشت....،(خلق یک اتمسفر و فضای رئال امروزی کار آسانی نیست..من از یک نمایش درفضای رئال جادویی یا سوررئال و یامعنا گرا و هیچ ژانری نمایشی دیگری که هریک جذابیت ها وسختی هایی در اجرا برای بازیگر دارد صحبت نمیکنم ..رئالیسم...رئالیسم...به نظرم رئال بازی کردن اونم در فضایی متناسب با بستر اجتماعی فرهنگی عصر حال حاضر ایران بسیار مشکله...
وگروه بازیگران ازپس این دشواری به خوبی برآمده اند...و بنظرم بازیگران در خدمت قصه ی نویسنده ،قاب وفضای موردنظر کارگردان به زیبایی نقش آفرینی کرده اند.
مرحبا به شما بازیگران👏👏
دکور وصحنه:
صحنه ای ساده وباور پذیر به دور از زرق وبرق و تجمل گرایی افراطی که گاها موجب سنگینی اتسمفر نمایش می شود. تصویری معمول از یک زندگی و خانه ی ایرانی که به روایت قصه کمک شایانی کرده بود و امکان استفاده ابزاری مناسب را به بازیگر میداد. جالبه توجه اینکه اتاق وحیاطی هم که در این خانه بوده و بازیگران به جهت پیشبرد اتفاقات قصه از آن استفاده میکردند واین بکارگیری در بطن نمایشنامه وجود داشته..ولحاظ بوده است... ازچشم مخاطب پنهان نبود و ببینده.بطور کامل به وقایع و کار بازیگران در اتاق ومحوطه خارجی اشراف داشت...واین مهم برای بنده از نظر بصری و ایجاد قاب هایی همزمان و توامان از داخل نشیمن ،اتاق خواب و محوطه با توجه اتفاقاتی که در هریک از فضاها بطور همزمان می افتاد. جذاب بود
مرحباااا طراح دکور وصحنه 👏👏

خدا قوت به کارگردان ،نویسنده ، یکایک بازیگران ، طراحان و عوامل اجرایی این نمایش خوب وزیبا ✨🌹👏
درود
عرض خدا قوت وخسته نباشین خدمت دوستان عزیز نمایش VAR
فارغ از هرگونه بیان وتمجید تملق آمیز...بنده به شخصه این نمایش رو دوست داشتم...نه اینکه این دوست داشتن بنده به معنای این مسئله باشه دوستانی که باب میلشون نبود اشتباه میکنن و از طرفی مدعی نیستم که اثری خیلی فاخر رو می بینم... میگم یک اثر خوب می بینم در جایگاه خودش..

قصد بنده مقایسه کردن این اثر با دیگر آثار نمایشی حاضر بروی صحنه .یا هیچ اثر خارجی یا داخلی دیگر نیست .... بهتر بگم VAR درقامتی دیگر پا به صحنه گذاشته... که آدمی ملزم میکنه VARدرجایگاه خودش بدور هر از نوع قیاس بررسی کنه

کارگردان ونویسنده اثر..حامد.رحیمی نصر به نظرم همیشه در آثارش دغدغه ای رو دنبال میکنه و سعی داره فضای متفاوت ایجاد کنه وقصه ای نو رو به ... دیدن ادامه ›› مخاطب ارائه کنه...که این موضوع در خصوص VAR هم صدق میکنه..

VARفضایی برمبنای ابزود کامل... با پیوست هایی از آزادی ،دیکتاوری ومدرنیته....که زندگی فردی ، جمعی و تاثیر پذیری وتاثیر گذاری رفتار واعمال هریک از انسان ها بر روند زندگی دیگران..ایضا اثر عوامل محیطی و سیستماتیک دستوری بر اعمال و افکار ذهن و تفکر آدمی رو دردید مخاطب به نمایش میگذارد..

این اثر مخاطب را بفکر فرو می برد...با یک نمایش کمدی طرف نیستم ولی لحظاتی را خلق می کند..که تبسم وخنده ای تلخ رو به لب مخاطب میاره... وهمزمان مارو با واقعیت های زندگی امروزی که گاها اصلا توجهی به آن نداریم رو برو میکنه

همزاد پنداری مخاطب و درگیر شدن بیننده با قصه .فقط درآثاری که مضمونی از عشق و انتقام و حسرت و دوستی و چالش ها و موقعیت های طنز و غیره دارند...نیست...

وقتی اثری دغدغه مند پردازش وتولید. بشه..مسلما مخاطب خاص خودش رو پیدا میکنه...

بنظرم VAR تونسته خودش رو به خوبی ارائه کنه..و درقامت و فضای منحصربفرد خودش حرفهاش رو با ریتم ، تمپو مناسب به مخاطب برسونه
شاید نظر خیلی از دوستان چه موافق یا چه مخالف در راستای عرایض و نظر بنده نباشه که البته ومطمئنا نظرشون محترمه

به تمامی عزیزان VAR خسته نباشید میگم
ممنون از تلاش و نمایش خوبتون 🙏🌹🙏🌹

نمایش خارشتر
خارشتر به قلم خانم هدی آهنگر و کارگردانی آقای علی موسویان
نمایشی ست که رندانه وجذاب نوشته شده و بافراست هرچه تمام کارگردانی شده..برشی از زندگی روزمره سه نسل در سه مقطع تاریخی ازیک سرزمین ویک خاندان ،هریک با آمال و دغدغه های متفاوت که البته متناسب با بازه زمانی متعلق به هر نسل که ضمن توجه به فضای اجتماعی آن دوره ی هریک از اپیزود های موجود در قصه روایت می شود...
این نمایش سراسر دیالوگ ست. البته اول اینو بگم که..ازحق نگذریم طراحی صحنه ومیزانسن وشیوه ی هدایت کارگردان وطراحی لباس و موسیقی بسیار متناسب با قصه و درخدمت فضای نمایش وژانر انتخابی هستش...
اما دیالوگ..👌👌👌...هدی آهنگر قدرت دیالوگ نویسی خودش رو خیلی خوب به نمایش گذاشته درواقع این شیوه دیالوگ نویسی که انتخاب کرده فارغ از موارد طراحی ها و کارگردانی ولباس وموسیقی که گفتم به تنهایی خیلی خوب هستن... دیالوگ ها بیشترین بار رو برای تصویرسازی در ذهن مخاطب و پیشبرد نمایش به دوش میکشه...یک ... دیدن ادامه ›› بیماری رو وجه مشترک سه بازه تاریخی ازیک خاندان قرارداده...نکات کلیدی رفتاری این خاندان رو در هرسه دوره به همدیگه مرتبط کرده... از مضامینی مثل قحطی..در زمان قاجار.عشق به سینما درقبل انقلاب ...و از تمایل به تجمل گرایی وخودنمایی در زندگی امروزی بهره کامل وکافی گرفته که این مضمامین برای مخاطب ناشناخته نیست و دربرقراری ارتباط بامخاطب بسیار هم کمک کننده ست...... ریتم وتمپو در گفتگوها سینوسی درنظرگرفته شده و اوج وفرود های زیبایی رو براساس نوع دیالوگ در روند قصه ایجاد کرده که به جذابیت هر بیشتر نمایش کمک کرده.. هدی آهنگر مرحبا 👌👌✨✨
این متن ودیالوگ های آن بازیگری رو نیاز داره...که. صحنه دیده وباتجربه وبا فن بیان عالی باشه
بازیگران اتابک نادری الهام شهبانی یزدان فتوحی هدی آهنگر لیلابلوکات وهامون سیدی الحق متناسب با قصه شخصیت های بسیار خوب باورپذیری خلق کرده اند
وقدرت فن بیان وشخصیت سازی رو خودشون به خوبی تمام به نمایش گذاشتن..
علی موسویان از تمامی ابزارها چه بازیگر چه متن ،موسیقی وصحنه ولباس ...به نحوه احسنت در پیشبرد قصه استفاده کرده...
به تمامی عوامل این نمایش زیبا تبریک میگم.👏👏👏
وبه دوستداران تئاتر علی الخصوص علاقمندان به نمایش های ایرانی و هنرجویان بازیگری توصیه میکنم .. این کار رو ازدست ندن
خداقوت به همه ی عزیزان نمایش خارشتر
🌹🌹🌹🌹👏👏

سپاس از شما و ابراز توجه‌تان، خوشحالیم خارشتر مورد پسند شما بوده 🌹🙏🏻
۲۷ خرداد
امیرحسین نجاح
سپاس از شما و ابراز توجه‌تان، خوشحالیم خارشتر مورد پسند شما بوده 🌹🙏🏻
ممنون از توجه و وقتی که گذاشتین🙏🌹🌿
۲۷ خرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش نوزده نودونه..
داستانی از دل جامعه ومردم... از زمانی نه چندان دور....
روزهایی که همه ی ما ...اشک ها و ترس ها واسترس وتبسم هایش رو به یاد داریم..

نمایش چگونه بود؟ مگر میشود انقدر زیبا زندگی را به روی صحنه ب نمایش گذاشت..؟؟

بله میشود....👌
از همان دقایق اولین نمایش حس همزاد پنداری در مخاطب ..ایجاد میشد...
براتون سواله هنوز که قصه جلو نرفته چطور حس همزاد پنداری در دقایق ... دیدن ادامه ›› اول ایجاد شد؟

ورود بازیگران با میزانسی از زندگی روزمره ی همه ما اتفاق می افتاد.. دیالگوهایی کوتاه و عامیانه ورئال... صحبت هایی که همه روزه بین همه زن وشوهرها یا حتی اعضای یک خانواده انجام میشه..
جالب تر اکت ها وری اکت هایی بسیار دقیق وهوشمندانه..،👏👏

کارگردان وبازیگر برای روایت از روش های عجیب غریب استفاده نکردن. همین سادگی در روایت حس زندگی رو منتقل میکرد....درکلام راحته گفتنش بنظرم. .....ولی درانجام، دانش وتجربه وذکاوت نیاز داره....پس گروه کارگردانی وبازیگری احسنت وباریکلا.برشما..👏👏👏 ..که بدون اغراق ونمادگرایی و بدون انجام کارهای اضافه و بدون زیاده گویی کلام....حس زندگی رو منتقل کردین

درادامه ی نمایش...
با توجه به متن ودیالوگ های...رئال. و بازهم. بازبه کمک حس قوی وبازی درست بازیگران ..ایضا.شخصیت پردازی خیلی خوب
همزمان با رخدادهایی چون
قهر وآشتی لحظه ای بین زن وشوهر...خنده ها وشوخی ها...جاری شدن تبسم وعشق وامید درچهره زن وشوهر.. دقیقا میشد حس کرد که اینجا روی صحنه یک زندگی جریان داره یک خانواده وجود داره...

باید ذکر کنم در عین اینکه داستان رئال بود ونوع روایت بسیار ساده وبدون اغراق بود..
اصل غافلگیری و وجود تعلیق در روند نمایش ..فراموش نشده بود..
وبا فلش بک و فورواردهای به موقع.در روایت ...وفراز وفرودهای به موقع حسی ولحظه ای متن و ایضا بازهم بازی درست بازیگران. نمیشد به. انتهای ماجرا و قصه پی برد... و کار هرچه جلو می رفت مدام مخاطب رو به این فکر وا میداشت.که.چند دقیقه بعد چه اتفاقی می افته...؟؟ واین یعنی همان درام ،👌✨

شایان ذکره که انتخاب موسیقی ، نورپردازی و صحنه پردازی زیبا هم در خلق این نمایش خوب بسیار تاثیرگذاربوده وجای دست خوش داره

تبریک به همه عوامل..این نمایش دست مریزاد 🌹👏👏
تبریک فراوان به جناب ایوب آقاخانی،🌹

خانم الهه شه پرست و جناب سپند امیرسلیمانی
عالی بودین 🌹

خانم جوان وآقایان ابوالفضل جمشیدی ومیثم میرزایی
خداقوت دمتون گرم🌹
،

🍃🍃🍃

هر چقدر که می‌توانی صبور باش
آرام و صبور...
نه اینکه غصه‌ها را رج به رج، ردیف به ردیف، بچینی توی دلت و دم نزنی و غمـباد بگیری و آنـوقت بگویی که صبورم...!

"صبور باش" یعنی:
آنقدر فیــتیله‌ی چراغِ توکلت را بالا بکشی، که نور آرامش حضورش
تمام دلت را روشن کند...
تمام دلت را به امید فردا که نه،
به امنیت همین ... دیدن ادامه ›› لحظه
به شیرینی همین الان
روشنِ روشن کند...
بگذار گریه‌هایت که تمام شد،
آفتاب مهربانی‌اش بتابد به گوشه گوشه‌ی دل و جانت...

آرام بگیر که خدا همیشه به موقع و سر وقت از راه می‌رسد

مسعود رمضانی این را خواند
مینا و alireza babaie این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر
سینما

تماس‌ها

Mehran.24vf@gmail.com