«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
قطعا این حجم از انسجام و هماهنگی نیاز به تمرین و تلاش زیاده داره، از این بابت به تیم سیئر خسته نباشید میگم. همینطور به دوستان موسیقی و نورپردازی که خب مشخصا همگی انرژی زیادی برای کار گذاشته بودن.
اما متاسفانه این اجرا هیچ مطلب جدیدی برای من نداشت و از نظر محتوا به نظرم بسیار بسیار کلیشهای و ناامید کننده اومد. با یک موضوع تکراری مواجه بودیم که کاملا رک و در قالب جملات فوق العاده کلیشهای بیان شد.
واقعا برام عجیب بود که علت این حجم از نظرات مثبت که این اجرا رو بینظیر و مبهوتکننده و... میدونن، چیه.
در کل برای من تجربه خوبی نبود.
به امید اینکه همین تیم باانگیزه رو در سایر اجراها با محتوای بهتر ببینیم.
من به تیم شونزده خسته نباشید میگم و بابت ایده جالبشون از بابت تعاملی بودن، تبریک میگم بهشون؛ از این بابت که این جسارت و شجاعت رو داشتن که چنین کاری رو روی صحنه بیارن.
حقیقتش من اوایل اصلا حس خوبی نداشتم و از خودم میپرسیدم اصلا چرا اومدم این کار رو ببینم، به تدریج این حس کمتر شد ولی خب در کل فکر میکنم واقعا جا داشت که کار پختهتر بشه، قویتر مدیریت بشه و انسجام کل کار بیشتر بشه. یه مقدار افسوس خوردم که چنین ایده جالبی(به نظر من) اون پختگی لازم رو نداشت.
باز هم از همه عوامل تشکر میکنم، به امید اینکه موفقیت های بیشتری ازتون ببینیم🤍
در ابتدای نمایشنامه روسمرسهلم، مترجم طلایه رویایی از انتشارات قطره اومده:
بگذارید شعور عادیمان را بیرون درهای تئاتر باقی بگذاریم.
در اینجا فقط به احساسهای لطیفترمان، به بخش زندهی وجودمان نیازمندیم. ما در فضای 《روسمرسهلم》در خانه سایهها هستیم.
ادوارد گوردن کریگ
من همون ابتدا که داشتم خوندن نمایشنامه رو شروع میکردم، انقدر از این نقلقول خوشم اومد که نوشتمش و زدمش به دیوار اتاقم؛ بعد از دیدن اجرا و حس کردن اون لطافت و صمیمیتی که در اجرا وجود داشت، واقعا این تیم رو تحسین میکنم که انقدر ظریف و دلنشین، تمام احساسات زیبایی رو که قرار بوده به واسطه دیدن اجرا حس کنیم، برامون ایجاد کردن.
خسته نباشید دوستان
دوست داشتنی، دلچسب و گیرا.
خیلی خوشحالم که این نمایش رو دیدم.