«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خاکستری تر از همیشه
به خواب می روم
شاید
با قطره های باران
به سراغ تنهایی ام بیایی
با خاطره های محو
از اندوهگین ترین لبخند جهان.
------
رویا می کارم...
در اتاقی که...
تو می خوابی!
------
گاهی
هر چه جای خالی ها را پر کنی
باز هم
جای یک نفر خالی است...
وصیت می کنم مرا به خاک مسپارید
نفسم در خاک می گیرد...مرا با سکوت کاری نیست
اگر توانستید مرا در آسمان ها رها کنید...در فضا...دور از آدم ها...
دل هر کسی هم تنگ بشود می تواند جایی میان سیاهی ستاره ها پی ام بگردد
اگر استطاعتش را نداشتید مرا به دریا بسپارید
دریاهای آزاد...می خواهم ماهی ها غرق بوسه ام کنند
دلم عشقبازی می خواهد تا ابد با دریا
دستتان را می بوسم هر گاه دست به آب دریا زدید.
بغض نکن گریه نکن اگر چه غم کشیده ای
برای من فقط بگو خواب بدی که دیده ای
اگر که اعتماد تو به دست این و آن کم است
تکیه به شانه ام بده که مثل صخره محکم است
به پای صحبتم بشین فقط ترانه گوش کن
جام به جام من بزن جان مرا تو نوش کن
ترا به شعر می کشم چو واژه پیش می روی
مرگ فرا نمی رسد ... دیدن ادامه ›› تو تازه خلق می شوی
تو در شب تولدت به شعله فوت می کنی
به چشم من که می رسی فقط سکوت می کنی
اگر کسی در دل توست بگو کنار می روم
گناه کن به جای تو بر سر دار می روم.
امروز این اجرا رو دیدم . ( با اینکه همه بلیط ها رزرو بود اما من کسی از دوستان دیوار رو ندیدم). اما در مورد اجرا باید بگم که از اون دسته از تئاترها است که شاید یک سری خوششون نیاد. اما من به شخصه خیلی لذت بردم . بیشتر از کارگردانی باید از نوشته ی آقای باستانی تقدیر بشه . از بازی پدر و دختر هم لذت بردم مخصوصا از بازی باران چراغی پور که بسیار بسیار زیبا بود و چه بسا دفعه ی بعد که شازده کوچولو رو می خونم صدای باران تو ذهنم باشه . تشکر از همه دوستان.
سلام منم نه بعنوان یکی از عوامل بعنوان یه کسی که نمایشها رو می بینم و دنبال می کنم با سهیل موافقم متن و خصوصا بازی باران خیلی خوبه . از طراحی صحنه خوب نمایش هم نباید غفلت کرد . بیایید و باران رو ببینید واقعا شازده کوچولو شده.
آقای من! نه شما دوستان دیوار را دیدید و نه هیچکس دیگر و نباید هم می دیدیم چرا که در دور جدید اجراها تنها رزرو اولین اجرای پینوکیو واقعی بود و الباقی جعلی. بر این ادعا دلایلی دارم که گمان نمیکنم ارائه اش لزومی داشته باشد چرا که اساساً خرید بلیت نیم بها یا تمام بها فرع است و در حاشیه.
شب
و باز هم کوله باری از خاطره ی چشمانت که بریده است امان این دل تنگم را
دیگر لازم نیست پله ها را دو تا سه تا بردارم برای رسیدن به خانه ای که سکوت، حرف اول را در آن میزند
میبینی . . .
زندگیم از این رو به آن رو شده است
در این هیاهوی خاطره ها. . . جای هر دویمان خالیست
می دانم دلت برایم تنگ نشده است، من هم همینطور
تنها یک خواهش دارم
نامه ای که برای لبانت نوشتم را بدستشان برسان . . .
ای وای یاد خوزستان افتادم وقتی تو گرمای خرما پزونش برقا میرفت و
مجبور بودیم بریم تو حیاط زیر اسمون خدا اونوقت اوس کریمم هوامون رو داشت
کولر گازیشو برامون روشن میکرد و یهو یه باد خنکی میومد...آی که بیاد
اون روزا...دلم تنگ،گونه ام تر و خانه ام بی روح است.
---
عالی بود سهیل جان...عالی به توان بی نهایت با چند کلمه چه کردی...آفرین
بازی ها زیبا بود. بازی خانم کردا رو خیلی دوست داشتم . البته دیالوگ ها . نمایش طوری بود که بنظرم با مخاطبین خانم بهتر ارتباط بر قرار کنه و براشون ملموس تره. و فلش بکی که در آخر نمایش بود رو خیلی خیلی دوست داشتم و نمایش رو برام خیلی جذاب کرد و تو دلم داشتم به خانم دارالشفائی و معتمد تبریک می گفتم .
تشکر فراوان از همه دوستان
چه حس غریبی دارم
کاش . . .
هرگز . . .
از این خواب برنمی خاستم
کاش . . .
هرگز . . .
دستم از دستانت جدا نمی شد
اما خدا را شکر ، به این نیز قانعم
چند وقتی بود دلم برایت سخت تنگ شده بود
فردا شب، کمی بیشتر کنارم بمان
مرسی دوستان ،من جایی بودم که چند دقیقه ای به اینترنت دسترسی نداشتم .و مجبور شدم عجله کنم، قاعدتا کسانی که با نوشته های این کوچک آشنا هستند می دانند که سعی بر این است که "کمترین" اشتباه در نگارش نوشته ها صورت پذیرد. تشکر از تذکرات بجاتون
امروز پستی روی دیوار بود اگه اشتباه نکنم از آقای سرشکی مبنی بر اجرای گروه موسیقی در پارک جمشیدیه، بنده که رفتم کسی نبود و الان هم هر چی میگردم اصلا اون پست رو هم نمی بینم . فکر کنم کمی هماهنگی ضعیف بود.