اگر قرار باشد صنعتی به حیات خودش ادامه بدهد باید سود آور باشد.اگر قرار باشد که صنعتی رونق داشته باشد باید سودش قابل توجه باشد تا بتواند منابع مطلوبتر و با کیفیت تری را بکار گیرد و تئاتر از این مقوله مستثنی نیست،منتهی چون کالایی فرهنگی است گویا از سودآور بودن حرف زدن تابوست.این تابو بودن سودآوری در صنعت ایران بی پیشینه نیست و یکی از دلایل رشد نیافتگی صنعتی ایران می تواند این پارادایم ذهنی باشد.این پارادایم ذهنی و این مسئله که اگر صنعتی نتواند متکی بر منابع دریافتی به حیات خودش ادامه بدهد پس نیازمند کمک از منابع بیرونی است،می تواند به توسعه نیافتگی و عدم بلوغ منجر گردد.
یکی از مهم ترین مواردی که برای سودآوری باید مدنظر قرار گیرد قیمت گذاری محصول نهایی است.برای قیمت گذاری بلیت تئاتر نیز روشهای مختلفی مبتنی بر مولفه های قیمت تمام شده می تواند مورد استفاده قرار گیرد که هر چند این مولفه ها برای همه تئاترها یکسان است لزوما ارزش آنها برای هر تئاتری یکسان نیست.یکی از روشهای قیمت گذاری،استحصال سود از قیمت تمام شده کالاست.از سوی دیگر می توان مبتنی بر ارزش انتظاری مخاطبان قیمت گذاری کرد.باید در قیمت گذاری نیم نگاهی نیز به کالاهای جایگزین و قیمت گذاری آنها داشت.برای تعیین کالاهای جایگزین نیازمند شناسایی مخاطبین و سلیقه آنهاست که طبیعتا باید در این مرحله بازار هدف را برای نمایش خاص مدنظر قرارداد.در نتیجه قیمت گذاری مقوله ای تخصصی است که لزوما نمی توان با پایین بودن و یا بالا بودن بلیت یک تئاتر به مدح و یا مذمت آن پرداخت.بسا نمایشهایی با بلیت ارزان که نیمی از سالن در هر اجرا خالی می ماند و یا نمایشی که با مولفه هایی که برشمردیم به بلیتی گران ختم می شود که با شناسایی صحیح مخاطبان هدف اجرایی بسیار موفق را تجربه
... دیدن ادامه ››
می نماید.
پس از قیمت گذاری کالا باید توسعه فروش صورت پذیرد و آنچه امروزه بیش از هر زمان دیگری خودنمایی می کند استفاده از روشهای بازاریابی و فروش در این صنعت است که نمایانگر فصلی جدید از توسعه در این هنر بی بدیل است.هر صندلی خالی در هر اجرا فروش ازدست رفته ای است که باید با طرح های تخفیف و پیش فروش ها آنها را پوشش داد.استفاده از ابزارهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی مانند سایتهای فروش بلیت و در رویکرد نوین تر،توسعه شبکه های اجتماعی برای توسعه شبکه ای اطلاعاتی از افراد آگاه جهت ترویج فروش نیز از جمله ابزارهای نوین است.
در انتها نیم نگاهی به نمایشهای ماه های اخیر که با پیروی از دو اصل یاد شده فوق یعنی ارزش گذاری صحیح و توسعه فروش به جذب حداکثری مخاطبان دست یافته اند،نوید بخش روزهای پر رونقی برای این صنعت است.اگر این روند ادامه داشته باشد،یعنی قیمت گذاری هوشمندانه و استقبال مخاطبین و ارزش گذاری صحیح بر دست رنج خیل عظیم هنرمندانی که عاشقانه فعالیت می نمایند،می توان به شکوفایی تئاتر دلخوش کرد و صرفا عشق نباشد که بازیگر و کارگردان را دلخوش به اجرا می نماید و تنها حرفه ای گری باشد که نه تنها هنر می آفریند که سودآور نیز هست.