همیشه به کسانی که از غیر منطقی بودن کامپیوترشون شکایت داشتن گفتهام که کامپیوتر بی منطق نیست، کاملاً برعکس بسیار منطقی تر از اونه که ما بتونیم درک کنیم و برای هر رفتارش یک دلیل منطقی وجود داره. حالا این قضیه درمورد این فیلم کاملاً صادقه و در جواب دوستانی که از ضعف و عدم انسجام فیلمنامه انتقاد کردن باید بگم که قوت و انسجام این فیلمنامه به اندازهایست که از درک بنده و شما فراتره و اصولاً نویسنده به اندازهای بدنبال رسالتشه که از ارزش قائل شدن برای فهم مخاطب هم جلوتر رفته و فقط در صدد جلب نظر کسانیست است که فیلم بهشون تقدیم شده.
نویسنده بدون اینکه بخواد انکار کنه «ماهی و گربه» رو الگوی خودش قرار داده و این موضوع رو به وضوح به رخ میکشه مثل استفاده از کلمه «شیرفلکه»، استفاده از بازیگران شناخته شده تر و مسن تر در نقش گرگ، لاس زدن چندش آور دکتر(علی مصفا) با سپیده مشابه بابک و پروانه در ماهی و گربه و در نهایت کاملا به سبک شهرام مکری درحالی که مخاطب رو بدنبال قاتل بروسلی فرستاده خودش داره یه داستان امنیتی سیاسی رو روایت میکنه.
نقشها:
پرستو: فعال فرهنگی هنری و احتمالاْ اجتماعی سیاسی
کاوه: دیوارنگار، این موضوع رو مینا عنوان میکنه و در سکانس خروج از کلانتری میبینیم که یک اسپری رنگ از کولش میوفته و اصولاً به همین دلیله که دستگیر شده.
سپیده: خبرنگار، این موضوع در سکانس ملاقاتش در بیمارستان روانی با مهشید مشخص میشه که احتمالاً مهشید هم بطور قهری گرفتار تیمارستان شده.
مینا:
... دیدن ادامه ››
وبلاگ نویس، در جایی پرستو به این قضیه اشاره میکنه و به همین دلیله که میخواد از کشور خارج بشه.
سعید: قربانی
مهران: عامل نفوذی، از نگاههاش و رفتارش با دکتر و مرتضی مشخصه که میشناستشون و زمانی که پیشگو میشه و از بازی میره بیرون کارتی رو که دیده به دکتر اساماس میکنه درضمن یه آشنا داره بنام ناصر که همه کار از دستش برمیاد.
لیندا: کسی که بواسطه ازدواجش با مهران اونرو وارد جمع کرده.
هما: پرستو
دکتر و مرتضی: گرگ
نکتهها:
رسیدن به این نکات به لطف پخش در شبکه خانگی و امکان مکث و عقبو جلوکردن فیلم بدست اومده و اصولاً با یکبار دیدن به هیچ عنوان نمیشد به اونها رسید.
در سکانسی که پرستو با دکتر در سلف بیمارستان مشغول صحبت کردن درباره پروژه هستن یک شخصی با روپوش سفید از کنارشون عبور میکنه و با دکتر احوال پرسی میکنه. اون شخص کسی نیست جز مرتضی.
روی وایت برد کارآگاهها محل قتل ساوه قید شده.
در اطراف خانه صدای یک موتور در حال چرخ زدن به گوش میرسه که احتمالاً مواظب که کسی خارج نشه.