«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
نمایش نسبتاً تلخی درباره طبقه کارگر
در این نمایش اتفاقاتی رخ میدهد که قصه به سوی کولبرها و خانواده یک کولبر پیش میرود.
کمیته نان» یک نمایش انتقادی است-یک نمایش تلخ اما امیدوارکننده است
با بازی های درست - به اندازه-
دلم می خواد یه بار دیگه هم این اجرارو ببینم
امروز می خوام این اجرارو ببینم :))
چه قدر سورپرایز شدم از این همه نظر مثبت
زود زود نظرمو باهاتون به اشتراک میزارم
داستان گره خوردن زندگی چند نفر در هم در جامعه سرمایهداری کانادا ا
این نمایشنامه بی نظیره
ممنون از آیدا کیخایی که متن های خیلی خوبی و پیدا می کنه
یه نمایشنامه جوندار و پر کشش
در «آیسلند» با سه وجه مواجهیم؛ حلیم با بازی احسان کرمی، برآمده از نظام سرمایهداری با پدر و مادری پاکستانی که از استونی به کانادا مهاجرت کرده است. آنا با بازی فهیمه اَمَنزاده، شخصیتی خدا باور، معتقد به دین مسیح و بومی کانادا و کاساندرا با بازی آزاده صمدی دانشجوی تاریخ، شاغل در آژانس خدمات جنسی، فرزند پدر و مادری انقلابی و مهاجری از اروپا. و به نظرم در پایان این نمایش باید نقش هویت مقاومت در مقابل سرمایهداری را در یکی از شخصیت ها پیدا کنیم :)
متن جذاب نمایش «آیس لند»با صحنه نمایش که ساده است و سه ضلع یک مثلث که ظاهرا اتفاقی کنار هم قرار گرفتهاند، هر یک گوشهای از صحنه را پر کردند
آزاده صمدی، فهیمه امنزاده و احسان کرمی تلاش کردهاند اجرایی درست از شخصیتهای مختلف و پیچیده نمایش داشته باشند
یکی از امتیازهای «آیس لند» این است که وجه داستانی پررنگی دارد، تمام شعارهای متن علیه سرمایه داری و انتقاد از جوامع ثروتمند و رفاه زده غربی زیر لایه یک قصه پرکشش پنهان شده.
تماشای «آیس لند» تجربه دلنشینی برام بود
این نمایش که تمرکزش روی زبان و روایت ه
تا با بازی بازیگرها، و فقط بر قدرت بازیگر جلو بره
داستانی که در گذشته رخ داده و حالا فقط مرور و بازگویی رخدادهای گذشته است
به نظرمن با تمام این اوصاف نمایش جذابیت داره
از لحاظ جنبههای بصری (مثلاً در طراحی و رنگ و نور) خیلی خوبه
دوست داشتم نمایش و
یک اثر خوب از بهرام افشاری ،
البته ویدئوها را در این کار نپسندیدم
«کافه فرانسه» اثری هیجانانگیز است.
«کافه فرانسه» حال شما را خوش میکند و اعماق دلتان را خنک میکند.
دوست داشتم نمایش و
صندلیهاى بسیار بزرگ و توالت فرنگیهایى که همه چیز رو در خودشون میبلعن ، پول ، خاطرات و حتى عکسهاى مادران رو ...
حمید رضا نعیمى واقعا بامزه ست تو این کار مخصوصا وقتی ازش می خان که آهنگ فاخر بخونه :)
پى نوشت : من به شدت این نمایش رو توصیه میکنم ؛ مطمئن باشین وقت و هزینه تان را به هدر نداده اید .
اجرا بیش از حد لازم کشدار و کسل کننده بود.
تکرار حرکات یک شکل،
جملات نا مفهموم،
جز تعدادی ایده خلاقانه چیز دیگری نداشت
یک شب خوب...یک تاتر بسیار خوب .....
برخلاف نمایش های دیگر دوست نداشتم زود تمام شود
کاش زمانش دویست دقیقه بود
من سپری شدنش را متوجه نشدم.
کاری سنگین با دکوری زیبا و بازیگرانی که جان دادند به نقش ها
...از همه شان ممنونم
با ولع تمام لحظاتش را نگریستم/ بوی خوش تئاتر در رگ هایم جان گرفت/
تو کامنت دیروز گفتم که همه آثار صابر ابر و دوس دارم
ولی"سه جلسه تراپی"رو دوست نداشتم شبیه نمایشنامه خوانی بود
متاسفانه نام ها فریبمان داد
نه کارگردان نه نویسنده و نه بازیگران در قیاس با خودشان خوب نبودند
منم مثل آقای اسماعیلی معتقدم:اگر در طول نمایش چشم هایتان را ببندید و تنها به دیالوگ ها گوش دهید چیزی را از دست نداید و این یعنی ضعفی بزرگ و از نظر من نابخشودنی.
من از این کار راضی نبودم، نه از متن، نه از کارگردانی، نه از بازی ها، نه از طراحی صحنه.
آقای ابرشیر گرامی: به شدت باهاتون موافقم
«در این نمایش گوش دادن و تمرکز تماشاگران عامل خیلی مهم در دریافت اتفاقات است»
شاید ما عادت کردیم به حجمی از اتفاقات و بازی های بیرونی
ولی این نمایش به شدت حسی است و« حس ها باید دریافت شود تا داستان کلی»
من این نمایش و خیلی دوست داشتم...یه کار مدرن.پر از تصویر و پر از حس های دوست داشتنی
خسته کننده.طولانی.خیلی از صحنه هاش تکراری بود واسه همین جذابیتش و از دست داد
دوست نداشتم
من تقریبا همه آثار"صابر ابر"و دوست دارم
امروز میرم این نمایش و می بینم :)
خیلی ی فیلم خاصی بود
البته شخصیت "ترانه"تو این فیلم پیچیده بود
هنوز دارم فک می کنم دلیل کارهاش چی بود :(