امشب ظرفیت سالن ما کامل بود. پنجاه و یک نفر. همه بجز شش مهمان بلیط خریده بودند. آنهم در روز یکشنبه که بنا به سنت روز مناسبی برای تیاتر نیست.به گمانم برای سالنی خصوصی که تعریف مشخصی برای سطح کارهای ارائه شده در این سالن ها ندارد؛ من و گروه اجرایی باید ده دوازده شب صبر می کردیم تا با حضور مخاطب روبرو شویم. سالن تابلوی ورودی ندارد. که ای کاش می داشت. با پنج هزار تراکت و بیشمار پوستر و چه و چه باز دوستی می گفت خبر نداشتم تیاتر بر صحنه برده ایی. می دانید چرا؟ چون در سالن های مرسوم و مشخص اجرا نکرده ام. قصد کرده ام حامی بخش خصوصی باشم و لااقل نام من از دعواهای بیشمار متقاضی اجرا در محدوده ی سالن های دولتی و نیمه خصوصی خط بخورد. هزینه اش را هم چه مادی و اعتباری می پردازم.
اما مهمتر از همه ی این ها و بحث امکانات که لازمه ی سالن تئاتر است و نمی توان از تیاتر خصوصی با بضاعت کم اش انتظار بالایی داشت، آنچه تماشاگر را به سالن می کشاند، سابقه ی اجراهای موافق یا بهتر است بگوییم اجراهایی با مولفه های خاص و مشترک است. این نکته باعث می شود مخاطب نوع میثاق و قرارداد خود را با یک سالن خاص بداند. مشابهه تعریفی که با شنیدن تالار وحدت در ذهن ایجاد می شود.
راه طولانی تا شکل گیری تیاتر خصوصی داریم. که امیدوارم با حمایت بخش خصوصی و تسهیل مفاد و لایه و طرح های لازم برای تشویق بخش خصوصی در سرمایه گذاری برای فرهنگ و هنر و بخصوص تیاتر، تن نحیف تیاتر جان بگیرد. علاوه بر این حمایت دولت از تیاتر که به جان خودم قسم در تمام ممالک تیاتر همچون دیگر گونه های اجرا از ورزش و مراسم آیینی و موسیقی و گیم و غیره ، کمک دولتی و سوبسید دریافت می کند.
اجرای تیاتر فروش یخچال و کامپیوتر و مواد خوراکی و پوشاک نیست که صبح کرکره ی مغازه را بالا بکشی و منتظر باشی و شب نشده دخل ات به قدر تلاش روزانه
... دیدن ادامه ››
پر باشد. کار فرهنگی محتاج زمان است. اخت تماشاگر با سالنی که امکانات ندارد، اما شاید بسیار بیشتر از سالن های شیک و رسمی نیاز مخاطب را برطرف کند ، محتاج صبر و زمان است.
می گویید ریزش مخاطب! کدام مخاطب؟ چقدر بوده و چقدر شده؟ چه قشر و طبقه و طیفی یه تماشای تیاتر می آمده اند و حالا چه قشری می آیند یا نمی آیند؟
ارائه ی نظریه راحت است سرکار خانم. اصل در دیدگاه آکادمیک، مراحل اثبات نظریه است. آمار می خواهد و دلیل و منطق.
به گمانم تماشاگر ما فرقی نکرده همان است که بود. گاهی یک جریان منفرد توسط یک کارگردان یا گروه اجرا حضور مخاطب بیشتری را حادث می کند. این قاعده نیست. استثناست.
آنچه بیشتر به چشم می آید استفاده از چهره های تلویزیونی و سینمایی برای رونق تیاتر است که می تواند باشد. اما همه ی توان تیاتر نیست. تیاتر اگر خوب باشد و جریان تیاتری مستمر، فارغ از حضور یا عدم حضور چهره ، میل و رغبت حضور در سالن را برای مخاطب فرهیخته ایجاد می کند. اما افسوس که تیاتر دولتی و نیمه خصوصی و حتی خصوصی ما برای فروش بلیط که گویی اصل خوبی یا بدی اجرای تیاتری است تنها به همین حضور چهره های تلویزیونی بسنده می کند. اگر تیاتر قرار است مشابه برنامه های تلویزیونی باشد. اگر تیاتر قرار است متاثر از رسانه ی جمعی مشابه تلویزیون باشد؛ اصلا چرا باید باشد؟ تلویزیون که هست. تیاتر قرار است در نوعی از حضورش تلنگر بزند ، روح زمانه را منعکس کند؛ سوال ایجاد کند و شیوه های نوین و بکر تازه ارائه دهد که تلویزیون و سینما را هم و یا حتی شاید ادبیات را هم متاثر کند. این امر نیازمند صبر است و این که تنها متر مان برای خوبی و بدی تیاتر حضور مخاطب نباشد.