نمایشنامه خرمهره از کجا شکل گرفت؟
سوال شما را در بروشور نمایش هم پاسخ داده ام. خرمهره ابتدا طرحی بود برای فیلمنامه. سال 81 بود. فیلم گنج را برای سیمافیلم ساخته بودم و در تدارک ساختن فیلم دوم بودم. اما طرح در سیما فیلم پذیرفته نشد و با فرهاد نقدعلی ابتدا فیلمنامه ی خاطرات جوجه اردک زشت را آماده کردیم که آن هم تا امروز شرایط ساختن اش مهیا نشده و خلاصه آن زمان فرهاد فیلمنامه ی دیگری را به نام جای تو خالی نوشت که برای سیما فیلم ساختیم. دو سال بعد فرهاد نمایشنامه ی خرمهره را نوشت. در جشنواره ی فجر پذیرفته شد. اما دلایلی داشتم که می خواستم مدتی تیاتر کار نکنم. این متن ماند. سال ها بعد فرهاد نام فسیل بر آن گذاشت. در کتاب نامه های خانه ی تیاتر – کانون نمایشنامه نویسان چاپ شد و تقدیر شد. اما به اجرا در نیامد. پارسال با فرهاد نقدعلی در مورد همین متن صحبت می کردیم. گفت تا حالا اجرا نشده است. البته بگویم. متن سختی است. خلاصه امسال که قصد کردم به هر شکل خرداد ماه نمایشی را به روی صحنه ببرم، از میان کارهایی که اشتیاق اجرای شان را دارم؛ قرعه به نام فسیل افتاد که ترجیح دادم همان نام قبلی اش را برای اجرا اتخاب کنم و فرهاد هم پذیرفت و سرانجام 27 اردیبهشت به اجرا رسید.
درباره موضوع نمایش و طراحی کار توضیح بفرمایید؟
کشمکش مردمان این دیار برای توسعه ی خطوط راه آهن. که گویی اگر بیاد مشکلات مردمان این دیار را حل می کند. دقت کنیم که توسعه ی راه آهن که امروز برای ما امری ساده و بدهی است، حدود نود سال پیش امری سخت و شاید محال ناممکن بود. اما بهر جهت این توسعه چه دورنمایی داشت و ماحصل ماجرا چه شد؟ بگذاریم بیش از این را تماشاگر باشد و باشیم و بازگوییم.
طراحی کار برگرفته از مضمون اثر، اما مختصر و مفید است. هم گونه های نمایش های ایرانی را داریم و هم تصویر
... دیدن ادامه ››
سازی و ترکیب بندی متاثر از حضور بازیگر و تلاش اش برای خلق فضا.
یک دایره ی بزرگ که حیطه ی مرد1 و 2 نمایش برای روایت رنج ها و شادی ها و ترفندهای مرد1 برای استثمار مرد2 است؛ و هم روایت سرباز از برخورد رعیت با مهره و ریل و و راه آهن. یک دایره ی کوچک که جایگاه موسیقیث، هدایت گر مرد 1و2 و سامان دهنده ی اجرا ست. دایره ایی کوچه آویزان که می تواند تونل، یا روزنه ی خروج از دایره بسته ی زندگانی مرد1و2 باشد. و نردبانی طنابی . همین
باقی هرچه داریم ابزار صحنه است. چوب های رقص چوب که ابزار نظامی و دوربین هم می شود. . چوب های بلندی که هم خویش هستند و هم ریل و هم تفنگ و ابزار رزم. کلاه خود و خرمهره های ریل و طومار.
لباس طرحی از لباس ایرانی است. قسمتی بختیاری و بخشی منبعث از اقوام دیگر. کلاه نمدی که می تواند هر کدام از اقوام ما را تداعی کند.
شما به عنوان بازیگر نیز در نمایش حضور دارید، بازی و کارگردانی توامان برای شما سخت نیست؟
سخت است. خودم همیشه به دانشجویان ام می گویم هر دو کار را نکنید. اما مجبور بودم. متن سخت ، شیوه ی اجرای سخت و فرصت کم. این متن حداقل به شش ماه تمرین مداوم نیاز داشت. برای هدایت بازیگر در این شیوه ی اجرایی وقت کافی نداشتم. ناچار شدم خودم بازی کنم. واقعیت را بگویم. تازه بعد از ده شب که از اجرا گذشته از بازی خودم کمی راضی هستم. اما پژمان عبدی و پویا نوروزی هر دو از ابتدا خوب بودند.
چرا تماشاخانه استاد مشایخی را برای اجرا انتخاب کردید؟
نمی توانم صبر کنم تا در نوبت اجرا قرار بگیرم. ایرانشهر شاید دو یا سه سال دیگر . تیاتر شهر تکلیف اش مشخص نیست. چه کنم؟ چه کنیم. من هنرمند می خواهم کار کنم. همین حالا. نه سه سال دیگر. سه سال دیگر شاید کار دیگری مد نظرم باشد. کسی چه می داند ؟ من اواخر دهه ی شصت تیاتر خوانده ام. آن زمان دو دانشکده ی تیاتری در سراسر ایران بود. هنرهای زیبا و سینما تیاتر.
حالا بیشمار دانشکده داریم و بی شمار هنرمند و همه حق دارند مشتاق و متقاضی اجرا باشند. قرار است پنج سال یک بار تیاتر کار کنیم؟ شانزده سال است کارگردانی تیاتر نکرده ام. به گمانم صبور بودم تا اوضاع بهتر شود. اما نشده. اگر حالا تیاتر کار می کنم برای این است که نوید روزهای خوش می آید.
در تیاتر خصوصی هزینه کرده ام هم ریالی و هم اعتباری به واسطه ی جمع کردن دوستانی که همراه اجرا هستند. از بازیگر و دستیار و مدیر صحنه و مسئول امور رسانه ایی و غیره. دلگیر نیستم . چرا که وظیفه ی خویش می دانم برای فرهنگ و هنر سرزمین ام کار کنم. اما کاش نگاه دولت و شرکت های خصوصی برای ارائه ی سوبسید و کمک به تیاتر خصوصی تغییر کند. وضع تیاتر در بیشتر کشورها همین است. حتی تیاتر های خصوصی حامی دولتی و غیر دولتی دارند. این را هم بگویم. اگر عمری باشد و توان جسمی و روحی و مالی داشته باشم، باز هم تیاتر خصوصی را ادامه خواهم داد. حتی اگر بتوانم خودم سالن خصوصی تیاتر می زنم. به گمانم یکی از راه های حل مشکل شرایط فعلی تیاتر همین سالن های خصوصی است.
اجرای نمایش در تماشاخانههای دیگر جز تئاترشهر را چطور میبینید؟
سالن های خصوصی جز یکی اوضاع خوبی ندارند. با حداقل ها ایجاد شده اند و نمی توانند جوابگوی مقوله ی اجرا باشند. اجرا ی تیاتر یعنی حرکت تماشاگر به سمت سالن. حضور در سالن انتظار. تشریک مساعی با دیگر تماشاگران. دیدن اجرا و بعد باز هم تشریک مساعی . اما امیدوارم به سالن های خصوصی. امیدوارم که هر کدام از این سالن ها به تدریج تعریف خاص خود را پیدا کنند. تعریفی که منجر به قرارداد مابین سالن و تماشاگر شود. آن وقت تماشاگر می داند اگر به این سالن خصوصی بخصوص برود، با چه اجرایی ، در چه سطحی، با چه مولفه هایی روبرو خواهد شد.
درباره انتخاب بازیگران نیز توضیح دهید؟
پژمان عبدی را مدت ها است می شناسم. زمانی که تازه تیاتر را شروع کرده بود. ویژگی هایش را می دانم. همین امر هدایت و انس پژمان را با نقش تسهیل می کرد. علاوه بر این پژمان در ترکیب با خودم زوج مناسبی برای مرد1و2 بودیم. هم به لحاظ فیزیکی و هم به لحاظ بعد روانی .
پویا ابتدا قرار بود آهنگساز کار باشد. اما در طی تمرین و بداهه سازی ها به نوعی بازیگر کار هم شد. طبیعی است خصوصیات فردی من و پژمان و پویا کمک حال رنگ گرفتن نقش هاست.