نقد نمایش خرمهره
هومن نجفیان
با یک دوتومانی چه کارمی شود کرد؟
نگاهی به نمایش خرمهره
نویسنده فرهاد نقد علی
طراح و کارگردان:محسن قصابیان
پادشاه می خواهد ازمناطق نفت خیز جنوبی تامناطق شمالی خط راه آهنی احداث کند اما برآوردن این خواسته باکارگران مناطق شمالی منافات دارد آنان
ماهی
... دیدن ادامه ››
گیرند وازخرمهرهای راه آهن برای صید ماهی استفاده می کنند؟
نمایش خرمهره می کوشد بازبانی طنازانه اعتراضی باشد به توسعه طلبی های
ناآگاهانه حکمرانان وبه آسیبی که ناشی ازاین رشد نامتوازن براجتماع می زند
ازاین رونمایش با آنکه فاقد زیست روستانی است درحقیقت روستا یک بیل است یک ناکجاآبادی اما آنچه نمایش درمیان می گذارد یک مسئله کلان جوامع توسعه نیافته است. اصطلاح خرمهره این بار معنای فولکور خود راازدست داده است این مهره بزرگ نه برای دوری ازچشم زخم که به تعبیر
روستاییان به علت وزن اندک وسیله مناسبی برای صید ماهی است یک تعبیر
متناقض اما درنمایش کاربرد دارد. روستایی با تاکید می گوید این وسیله بسیار سبک است وروی آب قرارمی گیرد وآژان باشنیدن آن حیرت می کند. بااین وجود درنمایش خرمهره ما باانسان بومی مواجه نیستیم بلکه روستایی یک شمایل است دراین جا اگر کارگردان هوشمند نباشد بازیگر ممکن است دردام یک بازی بی هویت بیافتد کاراکتری بیافریند که نه مابه اضاءخارجی دارد نه ضرورت ژانری وتماشاگر بومی نیز آنها را تحقیربرخود بداند آفتی است که خرمهره ازآنها جسته است اما نکته ای که درخرمهره حایز اهمیت می باشد آن است که تمام ارزشهای این جهان که اشخاص درآن زیست می کند یک سکه دوتومانی است که اشخاص حکمران دراختیار آژان قرار می دهد مردروستای برای به دست آوردن آن سکه به هر اقدامی می زنند به فرموده حکمرانان تونل راه آهن رامی کند، ریل قطاررا می کشند دست به کشتار روستاییان معترض می زنند و... اما هرگز روستایی آن سکه رابه دست نمی آورد وهربار آژان باترفندی سکه راازروستایی می ربایداما چرا این سکه دوتومانی تمام زندگی یک انسان است؟
نکته نخست:درنمایش خرمهره جهان نمایش ارزشی مطلق دارد نه نسبی همه چیز درگروه به دست آوردن یک سکه دوتومانی است وهیچ چیز دیگری این ارزش رابه چالش نمی کشد ازاین رونمایش یکنواخت است فرد روستایی به راحتی تسلیم آژان می شود وبه سادگی تبدیل به ماشین آدم کشی می شود.اگر این اندیشه با تعمق شکل می پذیرفت تئوری خنده برگسون که همانا تبدیل انسان به ماشین است محقق می شد.
نکته دوم نمایش خرمهره ضرورتی نمایشی رابه من نشان نمی دهد که چرا باید به تماشای روستایی بنشینم که هربار می دانم فریب می خورد واین سکه دوتومانی ازاودورمی شود؟دراین تماشاچه لذتی است ؟ درانیمیشن تام وجری تماشاگر همواره با گربه تا آستانه شکارموش می رود اما شکست می خورد واندیشیدن به تمهیدی نو بهانه است برای تماشای کارتون
نکته سوم:بین نیروهای نمایش به لحاظ نمایشی توازنی برقرارنیست روستایی
همواره ناتوان تراز آژان است درنتیجه تعادل قوا که زمینه یک کمدی را می سازد دراثر بسیار کمرنگ است.درپایان نمایش آژان بابرسرنهادن کلاه روستایی برسرش وانمود می کند که او نیز روستایی است ودرکنار روستایی می ایستد اما حتی این حرکت ساده نیز نمی تواند این نکته را درذهن متبادر
کند آژان وروستایی دریک خواستگاه اند زیرا نمایش براساس دوگانگی این ویژگی ها پی ریزی شده است.
چنانکه اشاره شد نمایش خرمهره به لحاظ پرداخت اشخاص بازی ناموفق است اما این عدم موفقیت زمانی چشمگیراست که نمایش دوشخصیت محوری دارد وروابط این دوشخصیت است که نمایش راشکل می دهد .نمایش خرمهره اما
درکارگردانی موفق است کارگردان هوشمندانه بازیگر ش راهدایت می کند
تا اشتباه بازی نکند وبتواند ضعف شخصیت پردازی نمایش رابا کوشش بازیگران تکمیل کند زیرا اگراین کوشش نبود حتما نمایش دچار رکود می شد
کارگردان با استفاده از تقسیم بندی صحنه به دودایره بزرگ .ویک نردبان تاآنجا که می تواند استفاده بهینه ای ازتماشاخانه مشایخی می کند دوایر بزرگ هریک می تواند تداعی گر همان دوتومانی باشد که گویا توسط بازیگران
کنده شده وآنها دراین دایره محصور شدند همچنین خط راه آهن که این ریل
ها به صورت جداگانه ساخته شده بود وگاه نبردفیزیکی روستایی وآژان که تداعی کننده رقص چوب است می باشد همانا تاکید برآیین بودن این نمایش است نردبان هم وسیله برای فرارروستایی ازآژان که استفاده مناسبی ازارتفاع صحنه است بازی بازیگران هم دربیشتردرهمان مکانهای بازی مدوراست. که باز
تاکیدی برهمان دوتومانی دارد واکنون می پرسیم با یک دوتومانی چه کار می شود کرد؟یک تئاتر جذاب را آماده واجرا کرد.