می توانیم از آنچه گفته ایم مطمئن باشیم اما هرگز نمی دانیم دیگری چه شنیده است . ژاک لکان
درباره ی بونکر دو ( شکارچی و قطار ) بسیار می توان نوشت و همینطور می شود با خستگی و کسالت از کنار اجرا گذشت ، درست مثل کتابی که برای یک بار خواندن نیست یا فیلمی که برای یکبار دیدن نیست ، بونکر دو درنگی لازم دارد و حوصله ای طولانی برای غلبه بر خستگی تعمدی اجرا.
در اتاق یک دیوانه چه می گذرد جز دیوانگی ؟ آیا تماشای دیوانگی لذت بخش است ؟ جنون چیست جز نشخوار واگوبه های مکرر؟
در بونکر یک بیمار و تراپیست گفتگویی طولانی دارند که به امید درمان رخ می دهد . در بونکر دو درمانگر مرده است و ما تماشاگر جنون لاعلاج بیمار در تیمارستانیم . بیماری که انسجام شخصیتی اش از دست رفته و به تکه هایی از انسان تقسیم شده ، هر بازیگر تکه ای را برای ما روایت می کند و این روایت ها مدام تکرار و تکرار و تکرار می شود تا مفهوم هذیان برای تماشاگر
... دیدن ادامه ››
محسوس شود.
برای تماشای بونکر حوصله ای طولانی با خود ببرید ، دست خالی بر نمی گردید.
بازی ها ، صحنه پردازی و از همه مهمتر متن و کارگردانی کیفیت خاصی دارند.
بونکر بیش از یک اجراست ، یک تور شکنجه است به تیمارستان.