«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
اونقدم خوب نبود. گاهی کشدار و حوصله سربر. تئاتری که داره 120 دقیقه کش میاد باید انقد جذذذذااب باشه که مخاطب به هیچی دیگه فک نکنه. تهویه سالن خیلی سروصدا داشت. ما که عقب بودیم واقعا چیزی نمیشنیدیم. انگار داشت بهم بی احترامی میشد. اما انصافا حقیقت های سنگینی رو پرده برداری کرد از جنگ مقدس!
نمایش دلنشینی بود. من لذت بردم و غرق شدم. دوستم در کنارم اشک ریخت. حال غوطه ور شدن در یک عاشقانه رو داشتم. اجرا عالی، متن ها عالی و قابل تامل. کاش می شد دکمه ی پاز رو زد و هرجا دلت می خواست به ذهنت بیشتر فرصت فکر میدادی. من تئاتری رو می پسندم که منو به فکر کردن واداره. ممنون از هنرنمایی آقایان افشاریان و آقای شاهی و دکور مناسب و قوی. جای تشکر داره که واقعا جعبه های اثاث کشی سنگین بودن. فقط یک سوال: نکته ی این نمایش چی بود؟ باید به چیز خاصی می رسیدیم. شایدم اصلا لازم نباشه یه نمایش حتما هدف خاصی رو نشونه بگیره. نمیدونم.. ممنون میشم راهنمایی کنن اساتید.
این چه وضعیه. خب قشنگ اعلام کنید برای چه روزهایی چه زمانی باز میشه بلیط ها!!!
فقط اشاره به دو مورد: یه چیزی بچسبونید زیر اون چراغ سبز ریز حرکت دهنده ی جناب آقای علی شادمان عزیز لطفا.وهم انگیزتز میشه. حواس آدم پرت میشه بهش.
دوم اینکه چرا به جای نوشتن کلمه ی هتل بابل، یه ساختمونی بنایی چیزی نشون نمیدین.
میخوام ببینم. امیدوارم خوب باشه و کیف کنم.
سری جدید بلیت ها کی برای خرید باز میشه؟
بازی آقای پوریا رحیمی سام فوق العاده تر از همه بود. واقعا به دل می نشست. ولی در کل به غیر از یکی دو نکته، این نمایش حرفی برای گفتن نداشت. جنبه ی طنزش هم با کمک از لهجه ی شهرهای مختلف و تکرار یکی دو جمله شبیه سریال های صداوسیما بود. جنبه ابتکار در اجرا ضعیف بود. بنظرم فقط بخاطر حضور آقای نوید محمددزاده اینقدر فروش رفته. وگرنه چه چیز خاصی برای گفتن داشت غیر ازینکه هرکی میومده جبهه قرار نیست فرشته بوده باشه. یکی بمن بگه لطفا. یه جاهایی انقدر کش دار می شد که واقعا حوصله م سر می رفت.
صدای خانم باران کوثری نامه ی لیلا بود.
من یه بلیط اضافه دارم برای یکشنبه 27 فروردین ساعت 17:30 ردیف 3 صندلی 12. لطفا تماس بگیره هر کی می خواد : 09125591388
منو دوستمو به فکر فرو برد. باید بعد از تماشای این اجرا، فقط سکوت کنی و فکر. از آقای پژمان عبدی عذرخواهی میکنیم که درخواست ضبط ابراز نظر رو رد کردیم. چون واقعا باید اول حسابی درمورد این اجرافکر کرد بعد حرف زد. آشفتگی آدم های به ظاهر بدون مشکل. ما می تونستیم بجای هرکدومشون باشیم و قطعا تا الان زیاد ازین مونولوگ ها در درونمون داشتیم. اما چه راحت صدای وجدان رو خفه می کنیم و به زندگی روزمره برمیگردیم.
ابتکارهای این اجرا در حد قابل قبول و نه عالی بود(نسبت به نمایش هایی که تاحالا دیدم). وجود تراس جالب بود. و دیالوگ های خیلی تاثیر برانگیز داشت که دلت می خواست نمایش رو پاز کنی و بهش به اندازه کافی فکر کنی.
اجرا می تونست پربارتر و با جزییات بیشتری باشه. اما بازی همگی دوستان خوب بود. لذت بردم. شخصیت هدایت باحال ودلچسب تر از همه بود. و آقای میثاق زارع صادقانه اجرا می کردند.
ینی هیچی با خودمون نمیتونیم بیاریم؟
نه
هیچی؟ حتی عکس نامزدمو؟
نه
وای که چقدر حال کردم با این نمایش... بازی فوق العاده ی همگی دوستان، بیان قوی بازیگرها و صدای میخکوب کننده ی آقای حسینعلی پور( دلم می خواست بعد نمایش بپرم بغلش) . طنزهای خردمندانه و عمیق... بیان مفاهیم فراموش شده ای از زندگی و مرگ... برام جالب بود که این طنزهای دلچسب متعلق به نویسندگان بزرگ مشهور نیست(آفرین آقای عبدی). وقتی نمایش تموم شد دلم می خواست دوباره برگردم سالن و تکرارشو ببینم.
اصلا همینکه بازیگرهای سینمایی مشهور در این نمایش نبودند و من راضی بودم از کیفیت نمایش، احساس افتخار میکنم. یه تئاتر کاملا تئاتری و نه آلوده به آفت تئاتر معاصر یعنی استفاده از ستاره های سینما در جهت گیشه.
یه سری جاها هم که مبتکرانه بود خیلی خوشم اومد . مثل اسلوموشن شدن قسمتهایی از حرکات دوستان و یا بازی گل یا پوچ.
طراحی موسیقی، اجرای گروه موسیقی، آوای بسیار زیبا ، نورپردازی روی گروه موسیقی فوق العاده بود.
بازی خانم پناهی ها بی نظیر و بی نقص بود.
خلاقیت های نمایش از جمله بارش برف، رقص ها، استفاده از مانکن ها عالی بود.
نمایشنامه گاهی دچار از هم گسیختگی می شد.
چقدر خوشحالم این نمایش رو همراه مادرم دیدم. شب لذتبخشی بود.
از همه اعضای گروه سپاسگزارم