در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ابوالفضل قاضی | دیوار
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 15:21:18
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
مسیر، اشتباه انتخاب شده، پس تا ثریا می رود دیوار کج!
بازیگران می خواستند بازی رئال ارائه کنند اما از آن طرف بوم افتاده اند به بازی رئال اغراق ... دیدن ادامه ›› شده. اغراق در بی اغراقی!
بازیگران همه لهجه دارند؛ لهجه تهرانی.
طراحی صحنه بی کاربرد است. کار با دو تا صندلی راه می افتاد
تنها بازی خوب، بازی مهدیه کوهستانی (مادر) است که کاش جرات به خرج می داد و کمی خود را پیرتر می کرد.
مشخص بود که در اثر کم تمرین کردن، هنوز روابط اعضای خانواده در نیامده. هنوز ما آن را حس نمی کنیم. هر چقدر هم که بازیگران در دیالوگ ها اصرار کنند که او مادر است یا خواهر یا شوهر. در کل خانواده برای ما (حداقل برای من) باورپذیر نیست.
آقای کارگردان شاید بدترین بازی را داشت. بیانش مشکل داشت. این را هر کسی می تواند متوجه شود. رها بودن بیش از حدش، در راستای شخصیتش نبود. بلکه در مسیر اغراق بیش از حد بود.
زن او (خواهر بزرگتر) بلاتکلیف و خواهر کوچک اصلا دیده نمی شد. او تمام سعیش را کرد تا هر طوری شده شخصیتی جذاب ارائه دهد، ولی نتوانست.
بازیگر نوجوان انگار در قاب سینما خیلی بهتر به نظر می رسد تا صحنه تئاتر. با این وجود بازی اش قابل قبول بود.
متن شاهکار نبود، ولی می توانست در اجرا به شاهکار ختم شود. اما چیزی که اجرا شد، بسیار پایین تر از متن بود.
با ادای احترام به اعضای گروه
چه نقد جالب و اموزنده ای
۰۷ خرداد ۱۳۹۸
راجع به بازی من که قطعا درست میگی فقط نمایشنامه پلیتزر گرفته ها
۰۹ خرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رخوت را نشان دادن یک چیزی است، بازی رخوت آمیز کردن یک چیز دیگر.
گاهی بازیگر چنان رخوت و بی انگیزگی را بازی می کند که بازیگر را به وجد می آورد. اما در انتظار گودو (گی دی) تماشاگر را به وجد نیاورد. حداقل در اجرای روز 3 بهمن.
پلاتوی قشقایی به همراه گروه اجرا و تماشاگرانش همه به انتظار گی دی هستند. انتظاری خسته کننده، بی سرانجام. تماشاگران بی حال و گاه در حال خمیازه کشیدن. البته کسانی که متوجه زبان بازیگران می شدند، گاهی می خندیدند. جالب بود استفاده از زبانی که درصد زیادی از تماشاگران آن را متوجه نمی شوند و تعداد اندکی می فهمند و می خندند و بقیه تماشاگران به آن ها خیره می شوند و حرص می خورند که چرا آن ها نمی فهمند! انگار نمایشی هم این طرف در حال روی دادن بود.
خانمی که بازیگران را هدایت می کرد. حتی در حال اجرا. دیالوگ های درست را به آن ها گوشزد می کرد. گاه درخت می شد، گاه درخت را روی زمین می چسباند و گاه...
گاهی هم بازیگر دیالوگ سختش را آسان می کرد و می گفت. اما از چشم خانم پنهان نمی ماند.
قرار نیست همه از همه ایده های نماش حسام لک آگاه شوند یا به برداشتی آگاهانه از نمایش برسند. حسام لک در انتظار گودوی خودش را، در انتظار گی دی، را اجرا کرد. هر که لذت برد، نوش جانش و هر که بدش آمد، حرص بخورد از پولی که داده!
بازی بازیگر نقش لاکی، به شدت قوت داشت...
پردیس، امیر، پوریا صادقی و زهره مقدم این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در میان فوج عظیم تئاترهای چندبعدی، سزارین، تئاتر یک بعدی را به ما یادآور شد. نیم ساعت مونولوگ در فضایی تلفیق از تولد و شوخی و دلهره و اشک و مرگ، با بازیگر دلنشینی که متنی برآمده از دلش را بازی کرد. سزارین نمایشی است که سادگی اش را به رخ می کشد.
باتشکر از گروه صمیمی نمایش سزارین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید