«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
من این نمایش جذاب رو در جشنواره تاتر دیدم. کار بسیار متفاوت و چشمگیریه، موسیقی خیلی خوبی داره و روایتیست کاملا متفاوت و آکنده از طنز از اتللو. منم فکر می کنم اگر داستان اتللو قرار بود به جای ونیز در جنوب ایران اتفاق بیفته باید همچین چیزی از آب در میومد. دیدنشو پیشنهاد می کنم....
این نمایش رو حتما ببینید. من اجرای چند ماه پیش رو دیدم و می تونم بگم به جرات از معدود آثاریه که این روزا ارزش دیدن رو داره و با مفهومی فلسفی کار می کنه که به نوبه خودش خیلی مهمه
این نمایش یعنی تحمل یک ساعت شلختگی و بازی های بد و کارگردانی بی تدبیر و افکت های موسیقیایی سخیف. آیا واقعا نمایشی که قراره ریالیسم جادویی رو روی صحنه بیاره حق داره به هر حرکتی دست بزنه؟؟ تازه این ریالیسم جادوویه نه سورریالیسم. پارسال دو اثر از ابراهیم پشت کوهی دیدم با عناوین "مثل اب برای شکلات" و "آخرین انار دنیا". این دو اثر به حدی ریالیسم جادویی رو در تاتر خوب پیاده کرده بود که وسوسه شدم تاتر دیگه ای در این ژانر ببینم که متاسفانه در لحظه خروج ار سالن تنها این مثل به ذهنم رسید: کار هر کس نیست خرمن کوفتن/ گاو نر می خواهد و مرد کهن
به نظر من نمایش پر بود از دیالوگ های ناب و پرمغز که هر کدوم به تنهایی برای یک نمایش مجزا کافی بود اما کارگردان نتونسته بود در تبدیل متن به اجرا به این همه دیالوگ شکل دراماتیک بده و اونها رو اون طور که توقع میره به صحنه بیاره. کلیت اثر منسجم نیست و بیننده مجبوره از میون طوفانی از نشانه ها و حرکات به سختی چند تم اصلی رو پیدا کنه و تازه بعد از اون به خاطر طولانی بودن و شلوغی نمایش همون ها رو هم از دست بده. با این حال یکی از لحظات درخشان نمایش که دوست داشتم فاصله گذاری بود که درباره "دشمن" و کسی که از "دشمن" حرف می زنه تو نمایش بود. نکته درخشان ترش این که این فاصله گذاری بلافاصله بعد از اون قسمتی از نمایش میاد که درباره برتولت برشت صحبت می شه.
یک نمایش جالب، ساده، گویا و اصولی