در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | شهاب فرح بخش
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 08:55:25
 

من عکاس و برگزارکننده رویداهای هنرمحور مانند نمایش و تحلیل فیلم، تماشای تاتر و ورکشاپ های عکاسی هستم
رویدادهام رو تحت عنوان سینماتوگراف هستم.

 ۱۸ شهریور ۱۳۶۰
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
وقتی صحبت از هنر نمایش و اجرا میکنیم بدون شک مهمترین گام انتخاب یک متن خوب هست و انتخاب نمایشنامه مهمانسرای دو دنیا هوشمندی تیم اجرا رو نشون میده

بازی های ماری، غیب آموز و رئیس دلبک عالی بود، جولین و دکتر سو هم ایفای نقش خوبی داشتند گرچه یک جاهایی ترجیحم این بود که اجراشون درونی تر باشه و البته نگاه های ارتباط با مخاطبشون کمتر

بزرگترین و شاید تنها ایراد جدی که میتونم که به کار بگیرم طراحی دکور و شاید بهتره بگم نبود دکور برای القا مفاهیم عمیق این نمایش خوب بود چون بشخصه معتقدم دنیای جدید نمایش دنیای فضا و اتمسفر هست به شکلی که حتی میتونه طراحی میزانسن هارو تحت تاثیر قرار بده.
البته بنظرم بازی های خوب نمایش این نقص رو به خوبی پوشانده بود.
موسیقی کار منطبق با نمایش بود گرچه بنظرم با صدایی کمی بلندتر تأثیرگذاریش بر صحنه ها بیشتر میشد.

دست مریزاد میگم به این تیم جوان و کاربلد و بی صبرانه منتظر دیدن کارهای دیگشون هستم
ممنونم از نگاه پر مهرتون 🌹🙏🌹
مرسی از نکات مهمی که گفتین
امیدواریم در کارهای بعدی هم از نظرات شما بهرمند شویم
۲۳ آبان ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شهاب فرح بخش (shahahb.farahbakhsh)
درباره نمایش سرمازده i
امشب با جمعی از دوستانم به تماشای نمایش نشستیم. نمایشی دیالوگ محور و عمیق که شاید نیاز داره یک بار دیگر ببینمش تا روند داستان برام جا بیفته.
شاهد بازی های خوب و خلاقانه ای مخصوصا برای نقش مرد داستان بودیم که باعث میشد تا انتهای داستان رو دنبال کنیم.
موسیقی نمایش فوق العاده بود
میزانسن ها بنظرم جای کار بیشتری داره
روی هم رفته کار خوبی برای یک تبم جوان بود
شهاب فرح بخش (shahahb.farahbakhsh)
درباره نمایش رَماد i
صادقانه جزو کارهایی نبود که بخوام به دیگران توصیه کنم که ببیننش
نقطه قوت و عطف نمایش ایده و داستان بود که با چالشی که ایجاد میکرد باعث میشد مخاطب منتظر بمونه ولی خب اجراها تقریبا ضعیف بود روی دکور و نورپردازی دقت بیشتری باید میشد و جالب اینجاست که بنظرم بهترین بازی متعلق به دو کودک خردسال و بعد گرگ داستان بود

البته با پر نظر گرفتن اینکه هم کارگردان و هم اکثر بازیگران کار اولی بودند میتوان آینده خوبی رو برای این تیم جوون متصور شد
شهاب فرح بخش (shahahb.farahbakhsh)
درباره نمایش چه i
بعد از اینکه برای اولین بار این نمایش رو دیدم حیفم اومد که همراهان سینماتوگراف رو به دیدن این اثر فاخر دعوت نکنم برای همین چهارشنبه برای بار دوم به تماشای این تاتر رفتیم و بعدش هم با حضور جناب مهدی یگانه یک گفتگوی جذاب داشتیم. جای همه دوستان خالی

البته نقدم رو همان بار اول بصورت کامل نوشتم
شهاب فرح بخش (shahahb.farahbakhsh)
درباره نمایش چه i
به عنوان آدمی که زیاد نمایش میبینه و دغدغه نمایش و سینما داره به جرات میتونم اگر بهترین نمایشی نبود که به عمرم دیده بودم قطعا یکی از 3 نمایش برتری بود که به تماشا نشسته بودم
قبل از اینکه نقدم رو بنویسم میخواستم بگم که در مشخصات نمایش فقط اسامی اقایان مهدی یگانه و مهران رنجبر ذکر شده و نام جناب علیرضا عبدالکریمی به عنوان آهنگساز و خواننده اپرا که بنظرم حضور ایشون در نمایش اونقدر پر رنگ بود که به جد باید نام ایشون روهم در دسته بازیگران بنویسیم.

از شروع نمایش وقتی که هنوز بازیگران روی صحنه (همان رینگ بوکس) نیامده بودند شروع میکنم که با صدای جادویی اپرا آنقدر غرق در لذت بودیم که با خودم میگفتم ایکاش دوستان هرچه دیرتر بیان ...

با ورود لری کینگ (مهدی یگانه) با آن حرکات نرم و آهنگین و پر شورش خودم رو تو یک دنیای خیالی تصور کردم و در مقابل با حضور چگوارا (مهران رنجبر) با آن لحن و حرکات محکم و استوار این عیش برایم کامل شد

متن کار اون قدر زیبا و خلاقانه نوشته شده بود که تا می آمدی جمله و دیالوگی را هضم کنی، آماج ... دیدن ادامه ›› حملات دیالوگ ناب دیگری قرار میگرفتی که در نهایت به این می اندیشیدی که قرار نیست با یک بار دیدن این نمایش همه چیز رو هضم کنی و بهتر است بار اول دل سیر از آن لذت ببری و در دفعات بعد به تفکر بیشتر بپردازی. از آنجاییکه قصد لو دادن متن را ندارم بیشتر درباره متن حرف نمیزنم.

دعوت چگوارا از لری کینگ برای بازی کردن نقش یهودا ضربه کاری بود که در انتهای نمایش نویسنده بر ما زد و از لذتی بی پایان لبریزمان کرد
بازی های هر دو نقش آنقدر روان، باورپذیر و زیبا بود که با وجود آنکه تماما نمادین بود لحظه ای نمیتوانستی با خیال راحت به صندلیت تکیه دهی
ریتم نمایش آنقدر خوب و سرزنده بود که داِِیم نیم خیز بودی که مبادا لحظه ای را از دست بدهی

استفاده از نور در این اجرا چنان استادانه بود که به تا بحال مانندش را ندیده بودم. سایه هایی که روی دیوار با اندازه های کوچک و بزرگ نقش میبست آنقدر حیرت برانگیز بود که گاه نگاهم را از روی سن برمیداشتم و نمایش را از روی دیوار و سایه ها و صدای بازیگران دنبال میکردم

و اما بازهم برمیگردم به موسیقی کار که گویی بدون آن رسالت کارگردان و نمایش ناقص میماند. موسیقی و صدایی جادویی علیرضا عبدالکریمی که حضورش موجب آن بود که تک تک دیالوگ ها در ذهن هامان حکاکی شود

فکر میکنم چندین صفحه میتوانم درباره این اثر بنویسم ولی شاید اینجا بستر مناسبی برای آن نباشد
به جناب رنجبر و تمامی عوامل نمایش دست مریزاد میگم و امیدوارم خیلی بیشتر ازشون کار ببینیم
قبل از اینکه نظرم رو در مورد نمایش بی نظیر "چه" بنویسم
میخوام بگم که خوشحالم که به پیشنهاد آقای فرح بخش در کانال سینماتوگراف به دیدن این نمایش رفتم.
قبل از دیدن نمایش من نقد شما رو نخوندم.
بعدش خوندم و دقیقا از لحظه ورودم به سالن از همونجا که از درگاه رد شدم و اولین قدم رو به داخل گذاشتم صدای خواننده اپرا که به گوشم خورد، توو تاریکی مثه نوری تسخیر کننده بود که منو به سمت منبعش هدایت ... دیدن ادامه ›› میکرد.
و باید بگم واقعا نقطه عطف و نقطه قوت نمایش حضور این بازیگر و خواننده توانا در کنار رینگ بود که نمیشد ازش چشم برداشت حتی وقتی که نمی‌ نواخت و نمیخواند و فقط با حرکات ریزش انگار رقص اندوه و سوگ میکرد.!
و نورپردازی، که در نقد شما هم خوندم گاهی نمایش رو از روی دیوار و نقش سایه ها دنبال میکردید. برام جالب بود که دقیقا این برای من هم اتفاق افتاد.!
بازی بازیگرها با اون حرکات ریتمیک فوق العاده...تجسمی از برزخ و یک دنیای خیالی و گفتگویی بر سر آزادی و اسارت و رنج و عشق...
همه باعث میشد که با حسی آمیخته از شور و هیجان و غم و اندوه و سعی برای هضم کردن دیالوگها و حرکات بازیگران، نتونی چشم از صحنه و هر سه بازیگر برداری و مدام چشمها می‌ دویدن به تمام ابعاد صحنه...
و اما ضربه کاری در این نمایش برای من جایی بودش که هر دو نقش نمایش بروی رینگ با اون بیوگرافی و شخصیت های معروف
رسانه ای که ازشون میشناسیم، و تجسمی از اونها که بر روی صحنه میدیدم،
هر دو برای مادر فغان دلتنگی سر دادند. مرسی از همه عوامل نمایش و خدا قوت به همگی. مانا باشید و همیشه بر روی صحنه بدرخشید.
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
Mary Sh
قبل از اینکه نظرم رو در مورد نمایش بی نظیر "چه" بنویسم میخوام بگم که خوشحالم که به پیشنهاد آقای فرح بخش در کانال سینماتوگراف به دیدن این نمایش رفتم. قبل از دیدن نمایش من نقد شما رو ...
چه عالی خوشحالم که اینقدر دوست داشتین
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شهاب فرح بخش (shahahb.farahbakhsh)
درباره نمایش ریتالین i
حقیقتا با نمایش ارتباط چندانی برقرار نکردم و بنظرم در گام اول متن به اندازه ای درام نداشت که بخواد مخاطب رو برای بیش از یک ساعت مشتاق نگه داره ولی از سوی دیگه خطی نبودن روایت موضوعاتی بود که برام جذاب بود

بازی ها بنظرم جای کار بیشتری داشت و میشد روی میزانسن ها تمرکز و دقت بیشتری به خرج داد

برای تیم نمایش آرزوی موفقیت دارم و منتظرم کارهای جذابی ازشون ببینیم
درود برشما
ممنونم از اینکه به تماشای نمایش نشستید و نقدهاتون رو مطرح کردید.
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شهاب فرح بخش (shahahb.farahbakhsh)
درباره نمایش کورها i

متن کار از موریس مترلینگ قطعا یک شاهکار بود ولی چنین متن هایی در اجرا بسیار دشوارتر هستند چون اجرای ضعیف باعث میشه از متن جز چند تا جمله و عبارت شعاری به چشم نیاد
اولین چیزی که به چشمم اومد استفاده بجا و درست از نور در القای مفاهیم بود که این روزها در نمایش ها بسیار کم میبینیم و موسیقی کار هم در انتقال این حس کمک شایانی به مخاطب میکرد
بازی ها نسبتا خوب بود ولی برخی از بازیگران نقش های بسیار کمرنگی داشتند و برخی بازی هاشون در نیومده بود. البته بازی چند نفر واقعا جذاب بود مانند کوری که ابتدا پشت به تماشاچی ها بود، دختر جوان و بیان خاطراتش و زن دیوانه که بخاطر کلام نداشتنش کار سخت تری پیش رو داشت و بنظرم خوب از عهدش بر اومد. گرچه من نیز مانند برخی دوستان معتقدم اکت هاش کمی زیاد بود
کارگردان میزانسن های های خوبی طراحی کرده بود که باعث میشد ریتم کار نیفته و بیننده خسته نشه
روی هم رفته اجرای خوبی برای یک تیم نوپا بود و امیدوارم کارهای بیشتر و بهتری ازین تیم ببینیم
ممنون از لطفی که با کار داشتید و سپاسگزاریم که وقت گذاشتید و به تماشای کار نشستید. کمرنگ بودن بعضی از کاراکترهای این نمایش توسط خود نویسنده (مترلینک) و به طور عمدی طراحی شده تا انفعال رو بیشتر نشون بده و تا حدی این حس اذیت شدن بابت کمرنگ بودن و انفعال آنها در طراحی عمدی هستش. در مورد نقدهایی که کردید حتما تمام تلاش خودمون رو میکنیم تا با بکارگیری از نقدهای سازنده شما دوستان نمایش بهتری رو به اجرا بگذاریم. در نهایت خوشحالیم که از کار خوشتون اومده و امیدوارم در کارهای بعدی هم در کنارمون باشید.
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
خریدار
حانیه زمائینی (haniehzamaeini)
خیلی ممنون که به تماشای کار ما نشستید و با نقد سازندتون به گروه انرژی زیبایی بخشیدید🙏
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
ثمین اکبری
ممنون از لطفی که با کار داشتید و سپاسگزاریم که وقت گذاشتید و به تماشای کار نشستید. کمرنگ بودن بعضی از کاراکترهای این نمایش توسط خود نویسنده (مترلینک) و به طور عمدی طراحی شده تا انفعال رو بیشتر ...
سلامت باشید و روی هم رفته جزو کارهای خوب رو صحنه بود بنظرم دست مریزاد
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شهاب فرح بخش (shahahb.farahbakhsh)
درباره نمایش ناریا i
پیشفرض من همیشه برای نمایش هایی که تعداد بازیگرهاش زیاده این بود که حداقل نصفشون نقشی تو روایت ندارن و بود و نبودشون فرقی نداره ولی نمایش ناریا ازون کارهایی بود که به جرات میتونم بگم با حذف هر کدوم از بازیگرا انگار یک جای نمایش لنگ میموند و هرکدوم جایگاه پررنگ خودشون رو داشتند و اینکه بین 27 نفر چنین هارمونی و نظمی رو ایجاد کرد کار بسیار سختی هست
میزانسن های فوق العاده بودن و طراحی های صحنه ای که به آثار معروف نقاشی اشاره داشت (زمانیکه همه گوشی هارو به حاجی میخوان تحویل بدن) چشم نواز بود. مخصوصا مونولوگ هایی که با واژه های مشابه شروع میشد و در نگاه اول بنظر میرسید گفتگویی سه نفره در حال شکل گیریست ولی در واقع میفهمیدیم دیالوگ های خصوصی با شخص دیگری بیرون از سن هست
با وجود اینکه تک تک بازی ها خوب بود ولی در نهایت چیزی که به چشم تماشاگر میومد یک کل منسجم بود و انگار تمرکز رو از تک تک افراد برمیداشت و روی جمع تمرکز میکرد گرچه قسمت هایی از متن بنظرم کمی کلیشه ای اومد ولی اونقدر همه چیز کار خوب بود که اصلا به چشم نمیومد

به جناب حسین فردوسی و تمام بازیگران و عوامل دست مریزاد میگم و امیدوارم بازهم کارهای خلاقانه ای ازین تیم خوب ببینیم
ممنونم از این انرژی و حال خوبی که به ما میدید🍀
ممنونم که مارو قابل دونستید🤍
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
واقعا برام عجیبه که چرا فراموش کردم درباره این اثر درخشان نظرم رو بنویسم الان تقریبا بعد از ۴ ماه یهو یادم افتاد
بنظر من مهمترین عامل موفقیت یک نمایش متن اون کار هست بعد از اون کارگردان و بازیگران و عوامل میتونن ازون یک اجرای خوب داشته باشن
وقتی چنین متن درخشانی از چخوف باشه و محمدرضا رحمانیان هم کارگردان باشه شاهد چیزی جز یک شاهکار نیستیم
مخصوصا وقتی که کارگردان تصمیم میگیره بجای فضای اجرایی عادی از یک ساختمون قدیمی استفاده میشود وقتی که اجرای نمایش نه پس از نشستن بر روی صندلی ها و روشن شدن نورها بلکه از درب ورود به ساختمان و با استقبال و تعامل با بیماران (بازیگران) شروع میشود
به شخصه پس از اتمام اجرا اصلا این حس رو نداشتم که به تماشای یک نمایش رفتم بلکه این حس رو داشتم در یک اتفاق واقعی گوشه ای نشستم و خودم هم بخشی از این اتفاق و نه اجرا هستم
چقدر برای آدم جذاب هست که کارگردان نمایش اونهم انسان بزرگی مثل جناب رحمانیان جلوی درب ساختمان توی خیابون کنارتون ایستاده باشه و به داخل ساختمون دعوتتون کنه
متاسفانه الان که دارم این متن رو مینویسم این نمایش دیگه روی صحنه نیست ولی امیدوارم بازهم اجرا بشه و بازهم ببینمش
نرگس رضوی، Reza1991s، سپهر و امیر مسعود این را خواندند
امیرمسعود فدائی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
صادقانه انتظار دیدن یک نمایش معمولی رو داشتم ولی با هر لحظه ی جلو رفتن کار تو لیست یکی از خوش ساخت ترین نمایش هایی که دیدم قرار گرفت
از متن بگم که در عین سادگی جذاب و دلنشین بود و بعد اینکه متوجه شدم که حتی اقتباس هم نیست بسیار برام ارزشمند شد. متنی که در ستایش زن و زیبایی های عمیق و نهفته وجودش است. کارگردان کار بدور از زیاده گویی و نماهای پیچیده در زمانی حتی کمتر از یک ساعت تمام آنچه که خواسته بود رو روی صحنه آورده بود و البته طراحی میزانسن ها در عین سادگی بجا و پخته به این مهم کمک کرده بود

و اما صحبت بازیگری که به میان میاد اولین نامی که به ذهن می آید مجسمه سخن گوی طناز نمایش هست که با بازی جسورانه و غیر متظاهرانه خود هر لحظه بیشتر از قبل ما را جذب نمایش میکرد. میمیک ها و واکنش ها و بیان صریح بانوی مجسمه هر لحظه ما را از این باور که او فقط یک مجسمه است دور میکرد و تاثیر جایگاه زنان را در زندگی مان باور پذیرتر میکرد. هنرمند مجسمه ساز نیز بسیار بازی روانی داشت و تعاملش بعنوان خالق با مجسمه بسیار باورپذیر و جذاب بود

و اما کمی نقد طراحی لباس و نور واقعا میتونست بهتر باشن و البته امیدوارم نمایش های بعدی این تیم خوب رو در سالن بهتری ببینم
در اخر واقعا دمتون گرم که تو این شرایط سخت چنین کاری رو روی صحنه بردین. شاد پیروز و سربلند باشید
سپاس از نگاه مهربان و اظهار لطف تون 🌹🙏
۱۶ دی ۱۴۰۱
خوشحالم که بخش‌هایی از کار رو دوست داشتین.
دوست داشتم نقدتون رو درباره نور و لباس با جزئیات بیشتری بیان میکردین.
سپاس از نظر شما 🌹🙏
۱۸ دی ۱۴۰۱
خیلی بیشتر از بخش هایی رو دوست داشتم جناب روحی
سعی میکنم وقتی پیدا کنم باز به تماشای نمایش بیام و فرصتی دست داد گپ میزنیم
۲۰ دی ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شهاب فرح بخش (shahahb.farahbakhsh)
درباره نمایش باغ i
من هم وقتی اسم آقایان بهبودی و معجونی میاد کلی انتظارم بالا می‌ره ولی حیف تقریبا دو ساعت با یک نمایش بسیار کند و حوصله سربر مواجه بودیم
جالب اینجاست که حتی تا آخر نمایش هم امید داشتم که اتفاقای خوبی بیفته که ...
به شخصه فکر میکنم طراحی صحنه و موسیقی خوب میتونست مخاطب رو بیشتر درگیر کنه که متاسفانه چیزی به اسم دکور نداشتیم
متن داستان اونقدر بدون کشش بود که فکر میکنم اگه وسطش پا میشدم میرفتم یه آبی می‌خوردم میومدم هم چیزی از دست نمیدادم

در فضای هنری که بیشتر کارها تکراری و کلیشه ای هستن با دیدن نمایش پنگوئن... لاجرم به این فکر میکنم که هنوز نویسنده خوش فکر و خلاق وجود داره. واقعا دست مریزاد جناب رمضانی
شیوه روایت غیر خطی و فلاش بک های پنهان کار و میزان سن ها بگونه ای طراحی شده بود که صادقانه اصلا توقع نداشتم جز مدیوم سینما در مدبوم دیگه ای شاهدش باشم
دکور صحنه و انتخاب رنگ ها کاملا فکر شده بود و چقدر تغییر چیدمان میزها و تک رنگ شدن فضا در انتها حرف برای گفتن داشت

بازی های نیز بسیار جذاب و قابل توجه بودند

با وجود اینکه میتونم چندین پاراگراف دیگه در ستایش این اثر بنویسم سخنم رو کوتاه میکنم و دست مریزاد میگم به جناب عبدی و تیم عالیشون

قطعا ازون کارایی که بخوام به دیگران توصیه کنم که ببیندش نبود.

از نقاط قوت نمایش بازی های خانم صدری و رشیدی رو خیلی دوست داشتم و البته ایده اجرای تو فضای باز رو

گسستگی زیادی تو محیط و خود نمایش بود و یجاهایی خسته کننده میشد

صدای پروژه ساختمانی محیط باغ کتاب قبل و در حین نمایش آزاردهنده بود
سپهر امیدوار این را خواند
Farhad A این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بعد مدتها یه تاتر خوب به معنای واقعی کلمه دیدم.

به دعوت من با ۱۰ نفر شدیم و کار رو دیدیم که البته بعضی هاشون چون نتونسته بودن خط روند داستان رو متوجه بشن میگفتن براشون خیلی جذاب نبوده که پاسخ من بهشون این بود مثل تمامی هنرها نمایش هم بعدهای مختلفی داره که داستان یکیش هست

طراحی دکور و نورپردازی به شیوه اعجاب انگیزی فوق العاده بود و طراحی لباس ها هم که عالی بود طراحی و انتخاب موسیقی و صداهایی که با دقت تمام انتخاب شده بود به ایجاد حس مورد نظر کارگردان کمک شایانی کرده بود.

خیلیا شاید بگن تو نمایش که میزان سن نداریم که بنظر من داریم و نمونه بارزش همین نمایش بود

امیدوارم بازهم شاهد نمایش فوق العاده ای ازین دست باشیم
خریدار
آوا فیاض (avafayyaz)
سلام. ممنون از تشریف فرمایی و پیام انرژی‌بخش‌تون.
۲۶ شهریور ۱۴۰۰
ریگولتو (rigoletto)
دوست عزیز گروه تئاتر «ریگولیتو»، نمایش تازه‌ی ما به نام «پناه‌کاه» از ۲ تیر در تماشاخانه‌ی ایرانشهر اجرا خواهد شد. امیدواریم شما را در سالن نمایش ببینیم.

لینک تیوال: https://www.tiwall.com/p/panahkah2
۲۶ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شهاب فرح بخش (shahahb.farahbakhsh)
درباره نمایش نشخوار i
مدتهاست که به دوستانم توصیه میکنم که به جای دیدن کارهایی که چند تا آدم معروف پشتش هستن و یا بودجه کلان تبلیغاتی دارن به دیدن کارهای تیم های جوان تاتر برویم چون احتمال اینکه تو این دسته نمایش خوب و عالی پیدا شه خیلی بیشتره تا ..

هنوز باورم نمیشه یک کارگردان به اون جوانی بتونه از ۱۸ تا بازیگر به این خوبی بازی بگیره و حضور هیچکدوم از بازیگران بی معنی و بدون دلیل نباشه.
علیرغم بار معنایی خوبی که کار داشت تیکه های طنز کار هم بسیار جذاب و سرگرم کننده و تعادل خوبی در ذهن مخاطب ایجاد میکرد
براستی که چقدر زیبا بدون دکور خاصی فقط با یکسری پارچه سفید به صحنه و نمایش مفهوم بخشیده بودند

نمایش نشخوار به جرات جزو ۵ تا نمایش برتری بود که تا بحال دیدم.

دست مریزاد میگم به جناب اثنی عشری و بازیگران جوان فوق العاده این نمایش
میشا آشتیانی این را خواند
Tom tom، depama، ارین طوقیان و ماهان جباری این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیشب اجرای اول نمایش سه کیلو و 250 گرم رو دیدم و شاهد نمایشی بهتر از انتظارم بودم بخاطر اجرای اولین بودن.
کارگردان کار به خوبی درام رو به کمک نورپردازی و دکوری خوب به نمایش گذاشته بود و با دست مایه های طنزش تماشاچی رو تا لحظه آخر با خودش همراه میکرد.
بازی ها خوب بود مخصوصا جناب نادری عزیز و البته که جای کار بیشتری برای دیگر بازیگران وجود داره که در شب های آینده نمایش قطعا شاهد آن خواهیم بود.

حقیقتا متن کار بنظرم ایراداتی داشت و کمی کلیشه ای و بنظرم باید پخته تر میبود و امیدوارم دوستان عوامل تمرکز بیشتری روی این قضیه داشته باشند.

روی هم رفته کار خوبی بود و دست مریزاد میگم به تیم خوب این نمایش
میترا، نیل عباسی و معصومه اقبالی این را خواندند
امیر مسعود و الهه هدایتی این را دوست دارند
ممنونم از نگاهتون و نظرتون
۱۶ مهر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
واقعا کار بی نظیری بود و دیدنش رو به همه توصیه میکنم.
بازی خانم صالحی فوق العاده بود و البته بازی های خانم رشیدی و آقای ساعتچیان هم بسیار جذاب بود.

متن کار با طنز جذابش لحظه به لحظه آدم رو با خودش همراه میکرد و نکته جالب برام اونجا بود که تماشاچی ها نظر متفاوتی درباره شخصیت مرد غریبه داشتن و برخی اونو یه کمک و حامی و برخی یک کلاهبردار میدونستن که البته من خودم جز دست دوم بودم. نکته دیگه اینکه دو تا خانم با وجود اینکه فهمیده بودن هر دو به یک مرد علاقمند هستن، نه ناراحت بودن و نه کینه ای به دل داشتن که پارادوکس خیلی جالبی تو ذهن القا میکرد و ذهن من رو درگیر خودش کرده بود.

دست مریزاد میگم به آقای نوری و تیم خوبشون
شهاب فرح بخش (shahahb.farahbakhsh)
درباره نمایش دل سگ i
خیلی وقت پیش این نمایش رو دیدم ولی فراموش کردم که برای آن کامنت بنویسم، شرمنده

متن بسیار خلاقانه و زیبایی داشت. تا پس از نمایش فکر میکردم که نویسنده آن یک نویسنده معروف خارجی است و در عین ناباوری متوجه شدم آقای محمد یعقوبی عزیز این کار را نوشته اند. کارگردانی هم بسیار پر رنگ و تاثیر گذار بود.
بازی ها هم خوب بود مخصوصا نقش سگ و دکتر که بخوبی آدم رو با خودشون همراه میکردن. نورپردازی کمی یکدست بود و بنظرم میتونست بهتر باشه
دست مریزاد به تیم نمایش
میترا این را خواند
چرا نگفتی منم بیام
۰۳ مهر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در کار فولاد بازی آقای صفا با دست مایه های طنزش خیلی به چشم می آمد و شاید از مهمترین عناصری بود که تماشاچی را به خود جلب می‌کرد و کارگردانی هم خوب بود.
راستش با متن کار اصلا نتونستم ارتباط برقرار کنم و خیلی کلیشه ای بود و فارغ از هر گونه درام که تماشاچی را با خود همراه کند.
موسیقی کار با صدای گوش نواز هنگ درام حس و حال خوبی به فضا میداد.

خسته نباشید میگم به تیم نمایش
میترا این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شهاب فرح بخش (shahahb.farahbakhsh)
درباره نمایش آواز قو i
دیشب این نمایش فوق العاده را دیدم و لحظه به لحظه از دیدن اجرای سعید پورصمیمی عزیز لذت می‌بردم و البته اجرا و کارگردانی خانم سیف نیز خوبرو قابل ستایش بود.
نورپردازی و دکور هم به ارائه‌ی مفهوم بسیار کمک کرده بود.
متن کار بسیار خوب بود ولی نمیدانم چرا بنظرم کمی کلیشه ای می آمد و با حال و هوای دنیای امروزی سازگار نبود البته این یک نظر کاملا شخصی است و در هر اجرای نمایشی چه سینما چه تئاتر عوامل بسیار زیادی هست که از آن یک کار خوب می‌سازد و فیلمنامه و نمایشنامه صرفا یکی از آن المان ها هست.

دست مریزاد میگم به این تیم خوب و کارآمد
ممنون از شما جناب فرح بخش که تشریف آوردید و تماشا کردید و نظرتان را نوشتید.نظر شخصی تک تک شما بزرگواران برای گروه نمایش آواز قو ارزشمندست.برقرار باشید.
۳۱ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

موسیقی
سینما

تماس‌ها

سینماتوگراف
سینماتوگراف