در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال Alich | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 01:48:43
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
ضمن عرض خسته نباشید خدمت عوامل محترم این اجرا که زمانی رو اختصاص به طراحی اثر، تمرین دیالوگ ها و اجرا دادند. زحماتشان انکار ناپذیر است، مشخصأ تیمی جوان که در مسیر اجرا تجربه کسب میکنند و برخی بازیگران شهودأ آینده درخشانی خواهند داشت، بالاخص فرید کیامرثی عزیز که بیشتر از ایشان در آینده خواهیم شنید.
(نظرها تمامأ شخصی میباشند)
جدای از استعداد نهفته بازیگران، اما من شاهد تیاتر نبوده ام، در مدیوم من تئاتر، هنر روایت است در بستر فضاسازی به کمک سایه، دکور، موسیقی، صدا گذاری و...، که هرکدام به دلیل لایو بودن اجرا محدودیت های مشخصه خودرا ایجاد خواهند کرد اما این محدودیت ها هویت نمایشها میباشند و بسته به خلاقیت طراح و کارگردان در ذهن مخاطب اثر میگذارند، در نمایش قلب نارنگی هیچ یک از پارامترهای ذکر شده اثری به یاد ماندنی در ذهن مخاطب ایجاد نمیکردند. چه بسا موسیقی اورجینالی هم در اجرا وجود نداشت. در اجرا اصالت موقعیتی که داستان در حال روایت بوده است مشهود نبوده است چرا که پوشش نوع اجرا و برخی موارد گویای یک فرهنگ اروپایی را القاء میکردند اما شاهد موسیقی های ایرانی ای بوده ایم که هیچ کدام هم مشخصأ مربوط به زمان مشخصی نبوده اند. و هدفشان صرفأ سرخوش کردن لحظاتی بوده است.
قلب نارنگی به راستی چه نوع نمایشی بود؟ آیا یک تئاتر کمدی که هدفش خنداندن مخاطب به هر قیمتی و زور زدن های بیرون زده بود؟ و یا نمایشی سر خوش که در کنار پیام ارزشمندش ، لبخندی هم به لب مخاطب می آورد و یا گاهی احساساتش راهم بر می انگیخت؟ چه پیام ارزشندی؟! چه لحظات مفرحی؟ چه خلاقیتی؟
پاسخ از نظر بنده مورد اول میباشد. چرا که فردی در خانواده ای با این نسبت و درجه خویشاوندی چطور میشود که این مقدار با لحجه یزدی (اگر اشتباه ... دیدن ادامه ›› متوجه نشده باشم) روتین وار صحبت کند اما با توجه به لحجه سایرین باقی افراد از کنار یزد هم عبور نکرده اند.
تنها دلیلش استفاده از لحجه در راستای طناز تر کردن اثر به کمک زور زدن های بیرون زده است.
مسئله دیگر، تئاتری به یاد ندارم که به گریم های خود اهمیتی ندهند
در اجرا گریم پدر با فرزند هیچ تفاوت سنی ایجاده نکرده است، چراکه اگر فرزند جای خود را با پدر عوض میکرده است باز هم تفاوتی حس نمیشد. اینها مسائلی هستند ابتدایی که اگر نباشند پس ما شاهد چه چیزی میباشیم؟!

در نهایت ساده ترین رسالت نمایش، سرگرم کردن مقطعی راهم شاهد نبوده ام
در جهت مقایسه منصفانه با توجه به تجربه عوامل نمایش، نمایش - مثلث - را پیشنهاد میکنم، حداقل سرگرم کننده و خلاقانه است.
با آرزوی موفقیت و بهبود عوامل محترم
بنده در موضع «نه قم می‌خواهیم نه کاشون، بدون مصرع بعدی» قرار دارم😅😅
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Alich (alireza972)
درباره نمایش نکبت i

نمایشی روانشناختی بر پایه دیالوگ محوری که سعی بر موج سواری اتفاق محوری کوتاه و گذرا نشده و بدون عجله با جملات و شکافتن لایه های کاراکترها `منحنی شخصیت` پیشتر ذکر شده `جان` را پله پله تشریح میکند، متن با جسارت و گاهی نیشخند اثر خود را برجای میگذارد و دست به دامن غنی تر کردن خود به کمک فرا متنها نمیشود.

دکور در اختیار اجرا بوده و معنا و فضا میسازد، بالاخص بخش مورد علاقه ام تابلو نئون موتل در آنسو خارج از پنجره
بازیها با تسلط بر متن و لحن بیان حس ایجاد میکنند
`وینس`- جناب سیاحی دوستداشتنی را فراموش نخواهم کرد.
پس از مدتها سرکار خانم پسیانی به خانه خود تئاتر بازگشتند که بیانگر تعهد ایشان نسبت به میراث پدرشان میباشد، خوشا سالهای اجرای دیابولیک رومئو ژولیت ، ۱۰۰ درصد و... بازهم در کنار همبازی های خود درخشیدند.

درود بر عوامل نمایش `نکبت`
Alireza.ch (alireza972)
درباره نمایش چه i
ضمن عرض خسته نباشید خدمت تمامی عوامل، محتوای نمایشنامه بسیار غنی و حتی این روزها اهمیت زیادی برای دیده شدن و فکر کردن پیرامون موضوع خواهد داشت
از نقاط قوت نمایش به بازی خوب آکتور ها اشاره کرد بالاخص جناب مهدی یگانه، و اجرای لایو نسبتا سینک با پرفورمنس نمایش جناب عبدالکریمی
از نقاط ضعف باتوجه به پتانسیل کیفیت نمایش، نورپردازی ضعیف و وجود المانهای پشت صحنه در داخل صحنه از جمله پرژکتورهایی که دو طرف سن در جلوی آینه ها وجود داشتند و ...
دکور جذاب و معناگرا بود، اما متاسفانه در خدمت اجرا نبود
کیفیت صدای اجرا در برخی مواقع مناسب نبودند بالاخص صدای موزیک گوی برفی که اگرچه میشد توسط یک بلندگوی تعبیه شده در صحنه بلند تر شنیده شود، بسیار کمک کننده به حس و درام آن بخش از اجرا میبود.
در نهایت گرچه نقاط ضعف دیگری هم در اجرا وجود داشتند اما، قطعا بازدارنده از دیدن و تامل در موضوعش نخواهند بود.
مونولوگ های علی اونجایی به اعماق قلبم نفوذ کردند که متوجه شدم، نه رفیق با معرفتی مثل حیدر وجود داشت و نه معشوقه ای به نام سرمه.
زندانی انفرادی نه با کسی تلفنی و نه با ملاقاتی اجازه ارتباط دارد.

تجربه ده دقیقه پایانی، تجربه ای ارزشمند بود، که برای اولین بار با خودم واقعأ تنها شدم.
و بعد از دقایق ابتدایی متوجه شدم من هم در انفرادی خودم زندانی هستم.
سپهر، رضا کلاهی و امیر مسعود این را خواندند
سجاد افشاریان و حامد حسینی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید