یادداشت دکتر افشین جعفری خواه ،منتقد و پژوهشگر و استاد دانشگاه:
اجرای نمایش تک نفره کار ساده ای نیست،مثل استند آپ کمدی که به ظاهر ساده به نظر می رسد اما در اجرا جرات بسیار می خواهد. پریزاد سیف نشان داد بازیگرانی که تاتر را اصالت می دانند هنوز سرپا هستند و در صحنه می درخشند.نمایش رها یا فیلی بگ نمایشی به ظاهر ساده با کمترین آکسسوری و دکور در صحنه یعنی تنها با یک صندلی و نورهای متفاوت و البته لباس هایی که انتخابش بی دلیل نبود، اجرا شد.پریزاد سیف به درستی و با جذابیت نشان داد که اون نه تنها قلمی دارد برای نوشتن، پژوهش و ترجمه ،ونیز هنری برای کارگردانی بلکه می تواند بازیگر بسیار توانمندی باشد که گاه یک کلمه ی تکراری در متن را به نحوی بیان و بازی کند که هرگز تکراری نباشد و این اصلا کار ساده ای نیست.
می گویند کسی در علم و هنر موفق است که بتواند آنرا ساده سازی کرده تا برای دیگران قابل هضم و فهم باشد واین کار را پریزاد سیف به بهترین شکل انجام داد ،قطعا کارگردان جوان این نمایش که توانست ریتم این نمایش پیچیده را به درستی در سراسر اجرا نگهدارد نیز در بازی سازی و کارگردانی موثر بوده است، اما آنچه که پریزاد را از هم نسلان خویش جدا کرده این است که تسلیم آموزه های گذشته نشده و تنها به آنها تکیه نکرده است بلکه سعی کرد و نشان داد که حرفی برای امروز دارد و جنس بازی اش شباهتی به تاترهایی ندارد که دور از تماشاگر در سالن هایی با معماری قاب عکسی اجرا می شود ،او اغلب توانست نوع بازی بلک باکسی و نمای نزدیک و کاملا واقعگرایانه را بازی کند ،و اساسا هم تلاشی برای باور پذیر کردن شخصیت پیچیده و تروما زده این زن نکرد، اون آنرا باور کرد و باورش را بازی کرد برای همین تماشاگر هم
... دیدن ادامه ››
باور کرد.
ایران و هنر ایران به ویژه در اینجا هنر تاتر دردو،سه دهه ی اخیر با آمدن نسلی جدید خلاق تر و به زندگی نزدیک تر شد و چنان قدرتی گرفت که دیگر به زرق و برق های طراحی و دکور صحنه تکیه ندارد بماند که هنوز هستند مخاطبینی که مجذوب طراحی صحنه و لباس های آنچنانی می شوند اما حقیقت تاتر نشان دادن انسان با تمام پیچیدگی ها، سرخوردگی ها، آسیب هایی است که از هریک از ما می تواند یک سوژه جذاب و دراماتیک بسازد.
پریزاد سیف زنی را بازی کرد با پیچیدگی هایی که وقتی در ظاهر می بینیم با آنچه که می توانند انجام دهند کیلومترها فاصله دارند،گاه زنی را می بینیم در ظاهر و فکر می کنیم آنقدر آزاد و رها هست که بتواند از هر خط قرمزی عبور کند اما زمانی که شرایطش مهیا می شود عزت نفس ندارد ،زنی که در لابه لای چرخ دنده های تربیت غلط خانواده،نظام آموزشی ناسالم که بیشتر از اینکه زن را متکی به خود تربیت کند سعی دارد وابسته و دست و پا چلفتی باشد،و یا از نظر عاطفی و احساسات عشقی و جنسی چنان سرکوب شده و چنان سرخورده شده که بلاتکلیف است و حتی نمی تواند فرق بین لذت بردن و سو استفاده شدن را تشخیص دهد. بی آنکه درباره ی تروما و ترومازدگی و نقش عمیق و تعیین کننده آن در رفتار و اعمال انسان حرفی زده شود، به زیبایی طرح موضوع شد چه در متن و چه در بازی و اجرا و این معنای درام و هنر را به ما منتقل می کند،بدون آن که بخواهیم شعار و تئوری بشنویم بخشی از اشکالات و آسیب های خودمان را در بازی بسیار زیبا و اثر گذار پریزاد سیف در نمایش رها یا فیلی بگ دیدیم و این همان فلسفه ی وجودی تاتر است که زندگی را بدون شعار به تصویر می کشد و معنا می کند .
۳۰مهر
۱۴۰۳