اگه بدونید چه حال خوبی دارم :))))
اصلا به طور غریبی احساس سر خوشی میکنم .
یه جوری که انگار بزرگ ترین اتفاق شادی آور زندگیم رخ داده .
شاید اگه توو یه بیینال هنر شرکت کنم و نفر برتر شم اینقدر خوشحال نشم .
نکته ی جالبش اینه که اصلا نمیدونم چرا خوشحالم ، و واقعا اتفاق
... دیدن ادامه ››
نشاط آوری نیوفتاده !!!
همه چی در شرایط عادیه خودشه .
من همون گل گیسوی دیروزم و الان عصر جمعه ست که همه میگن دلگیره ولی چرا من تا این حد
احساس سر مستی و خوشی میکنم ؟
نکنه مریض شدم ؟ :دی
با این حال خوشم میتونم همه ی آدما رو عاشقونه دوست بدارم. اگه میگم عاشقونه به معنی
واقعی کلمه ست . حال شیداگونه ی عجیبی دارم که قشنگ میتونم با تک تک سلول های زنده و مرده ی
بدنم عشق بورزم .
الان قابلیت دوست داشتن منفور ترین شخص زندگیم رو هم دارم . حتی میتونم امیر حسین نوه ی همسایه
رو بغل کنم ( گل گیسو حالش از امیرحسین به هم میخورد )
به هر حال به قدری حالم خوبه که هیچ چیز غمگینم نمیکنه
هر کی دلش میخواد گل گیسو دوسش داشته باشه اعلام موضع کنه .
ولی چی میشد اگه همیشه این حالو میداشتم ؟
چقدر زندگی رنگی رنگی میشد . چقدر خال خالی و گل گلی میشد همه چی .
با این حالی که دارم تصویر هایی که میبینم یه ته رنگ صورتی داره . از اون عکسای خوش رنگ
با افکت آریزونا که یه دختر مو بلند سرشو از پنجره ی قطار بیرون اورده و باد داره
موهاشو میبره و یه پیرهن دامن گلی تنشه .
آخ که چقدر همه چی خوشرنگه ...
................................................................................................................................
پ ن : از یادداشت های گل گیسو در وبلاگش
www.avantscene.blogfa.com
امضا _ گل گیسو
از: خود نوشته