خاطره ای هزار تکه
سقوطی عظیم در حوالی ِ من و زندگی
پستی ِ سراسر وجود ِ غم
غمی در خور ِ یادگاری ِ مرگ
پیله می کند
به سکوت پیله می کند
من در پس آتش بازی ِ سرنوشت
نابودی را می سازم
گاهی به صدای نفس هایم پناه می برم
نت به نت می شود
نا پیدا می شود
در حسرت خاطره ای که نزدیک دروغ اتفاق می افتد
جلد
... دیدن ادامه ››
به جلد
پا به پای مرگ
مثل بوف کور
می رود
در پس ناپیدایی ِ آشکار
با تغییر رنگ از روی حوالی ِ بام تهران
با سکوتی فریاد زده...
هست...اما...
باغبانی ِ مرگ تمامی ندارد