............خارج از ظرفیت...........
زیاد با اتوبوس مسافرت رفتم.و همیشه تمام حرکات شاگرد راننده رو زیر نظر میگیرم.شاگرد راننده در اتوبوس برای راننده، شاگرده ولی برای مسافرا مدیریه برای خودش.مثلاً میگه آقا شما پاشین...خانوم شما بیاین جای این آقا.یا اینکه آقا شما برو بوفه اون بغل دستیت بیاد کنار راننده بشینه.خلاصه مدیریتی میکنه بیا و ببین.تازه وقتی کرایه مسافرای بدون بلیت رو هم جمع میکنه و به شیوه شاگرد راننده ها بدون اینکه از صندلی ها کمک بگیره تو راهرو اتوبوس راه میره خیلی کاریزماتیک تر میشه.....بماند.
دیشب به تماشای دل سگ رفتم و با یک همچین صحنه هایی مواجه شدم.فکر میکردم مسافر اتوبوسم و یه آقایی که بعداً متوجه شدم چه سمتی دارند در حال شاگرد رانندگی بودند.اصلاً جوری در قالب فرو رفته بودند که اگر صدای موسیقی قبل از اجرا نبود شک میکردم اینجا ترمیناله و تا چند دقیقه دیگه حرکت داریم.ایشان همه را با همه جابجا میکردند.همه را یک ردیف به راست-چپ-بالا و حتی پایین شیفت میدادند.برای بعضی صندلی های پلاستیکی را دودستی و برای بعضی یه دستی جابجا میکردند.خلاصه تیاتر اصلی همینی بود که من دیدم.بقیه اش هم که همش صدای پارس سگ بود و 38 بار تعویض صحنه.این بندگان خدا همکاران صحنه بعد از اتمام این نمایش حتماً دچار بیرون زدگی مهره L7 کمر خواهند شد.
سردستی-معمولی-بدون هیجان و بی نمک که البته این آخری برای سلامتی بسیار مفید است!!!