در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | روناک درباره نمایش هم هوایی: نمیگم نمایش ضعیفی بود. اما در خیلی جاها واقعا ضربان قصه رو از دست می د
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 10:18:17
نمیگم نمایش ضعیفی بود. اما در خیلی جاها واقعا ضربان قصه رو از دست می داد. نمایش تبدیل شده بود به یک داستان گریه دار و عزاداری طولانی مدت که باعث شده بود مردهای سالن به خواب برن و زن ها با چشم های اشک آلود و دل ها به درد آمده و دست های زیرچانه خیره به صحنه زل بزنن. و وقتی بیش از یک ساعت و نیم از نمایش رادیوگونه ی هم هوایی گذشت و تمام غذاهایی که می پختند را بیرون ریختند و تازه فهمیدیم تمام مدت مشغول پختن حلوا بوده اند اونقدر مغز و گوشمان پر از صدای الهام کردا شده بود و عصبی و بی نتیجه از سالن زدیم بیرون. این بدترین و افتضاح ترین نمایشی بود که من دیدم. بازی های سرشار از یکنواختی. پر از پوچی پر از حس و حالات ناراحت کننده. پر از ناامیدی. نمیدونم چرا انقدر حس بدی داشتم وقتی بیرون می زدم. فقط همینقدر میدونم که صدای تیز و زنانه ای که یک ساعت و نیم تمام فقط و فقط حرف می زد و ساکت هم نمیشد اصلا از سرم بیرون نمی رفت. واقعا نمایش آزاردهنده ای بود. واقعا. اونم با بیست هزارتومن بلیط. اونم در تالار حافظ با صندلی هایی که وقتی روی اونها می شینی حس می کنی پلکان داره از جا کنده میشه! نمره ی من به این نمایش صفر بود.
manimoon، الف.، سحر زائری امیرانی، رضا قاسم پور، الهه و نسترن خ این را خواندند
مریم راد این را دوست دارد
تا حدودی با نظرتون موافقم اما نه با این شدت خانم روناک.
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
نظرات همه ی شما رو خوندم. فکر می کنم لحن تند نوشته ی من کمی دچار سوءتفاهم کرده دوستان رو. جمله ی خانم ستایش با عنوان: شما اصلا با اصل تئاتر مشکل دارید!!!!! بنظرم بنده رو با کس دیگه اشتباه گرفتن!!!
ببینید هرکس حق داره نظر خودش رو بنویسه. حداقل دنیای هنر و فکر اونقدر هست که این اجازه رو به تک تک ماها بده و اصلا برای همینم هست که دوستش داریم. این که من بدم اومده از این نمایش کاملا منطقیه و هنوز هم همین رو میگم. بله پختن حلوا واقعا جالب بود در انتها .. بازی ستاره اسکندری واقعا بی نظیر و معرکه بود. حتی اوایل نمایش از قصه گویی همسر شهید لذت وافر بردم. از پخش آهنگ سوغاتی شگفت زده و خوشحال شدم. اما این دلیل نمیشه که این نمایش رو قبول کنم. قصه و نمایش چیزی بیشتر از اینها میخواد. بچه که نیستیم قصه ی آخر شب برامون بگن و بعد هم بالا رفتیم ماست بود پایین رفتیم دوغ بود. متاسفانه سیر پختگی و تحولات داستانی در این چند ساله به این صورت درآمده و درواقع به ماهم داره قبولانده میشه که سیر کامل همچین سیری هست. بگذریم.
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
در ضمن بنظرم هر حرکتی و هر جوششی هرچند خوب باشه وقتی به شدت و پیاپی از اون استفاده میشه هرچند طعم خوشش رو می تونی زیر زبان احساس کنی اما بعد از ساعتی از اون دلزده میشی و ترجیح میدی ازش فرار کنی و دورادور دوستش داشته باشی تا اینکه بشینی و تماشاش کنی. مونولوگ های طولانی و آزاردهنده و فضای غم آلود ممتد دقیقا همچین بلایی بر سر بازیهای زیبا و دکور قشنگ نمایش هم هوایی آورده بود. نمایشی که مدت زمانی بسیار طولانی هم داشت و واقعا بسیار ماهرانه از پرتگاه ها سعی می کرد عبور کنه اما تاثیری که در نهایت می داشت بسیار کوتاه بود و دلزده.
بعلاوه دیدن تئاتر بد (البته این نظر منه و همچنان بر اون پایدارم) به هیچ وجه بد نیست. کسی هم مارو مجبور نکرده. بلکه دیدن بدها خیلی محاسن دیگه میتونه داشته باشه.
تا بعد.
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید