شاید تقصیر از مخاطبی است که بی خبر و اطلاع به تماشای این تیاتر می نشیند
این چیزی است که دائما در طول مدت تماشا به خود می گفتم اما داستان این است که اطلاع داشتن از ریتم داستان و سبک کارگردانی و هر چیزی نارضایتی من از این اجرا را توجیه نمی کند:
نمی دانم آیا همه چیز را می توان با جمله "این طور صلاح دانسته اند" و یا "این طور دوست داشتند" توجیه کرد؟
نمی دانم آیا نمایش ابزورد هیچ تلاشی برای ایجاد تعلیق و هیجان و به کل هر حس دیگری جز خواب آلودگی در تماشاگر نباید بکند؟
و یا اینکه طراحی صحنه به گونه ای باشد که مخاطب (من) حتی بعد از 3 ساعت پس از تماشای کار هنوز سوزش چشم و اشک ریزش داشته باشد
... دیدن ادامه ››
منطقی است؟
من از فیلمنامه لذت بردم و با وجود اینکه بعد از نیم ساعت اول از نوع اتمام نمایش مطمئن بودم اما علاقه داشتم تا پایان حتما اجرا را پیگیری کنم اما این علاقه به تنهایی کافی نبود تا مانع از خواب آلودگی شدیدم در یک ساعت و نیم انتهایی نمایش بشود.
بازی ها خوب و روان بود و دیالوگهای طولانی و سختی که به خوبی از عهده اجرای آن بر آمدند و تحسین بر انگیز بازی کردند ولی فقط همین و یک صفحه ی سفید که برای پر کردن زمان اجرا کافی نبود جای خالی کار بیشتر روی طنز های گفتاری و نحوه ی ایرانی کردن شوخی ها دیده می شد و جدا از اینکه نباید انتظار داشت عوامل اجرا لقمه ی جویده شده در دهان تماشاگر بگذارند اما به نظر می رسد برای درک یکنواختی زندگی ولادیمیر و گوگو راه های بهتری جز یکنواخت کردن زندگی به مدت 140 دقیقه برای تماشاگران هم وجود داشت.