امشب فرصت شد که این نمایش رو ببینم
خیلی بیشتر از این توقع داشتم
متن کلیشه ای و قابل پیش بینی
تموم شدن داستان کلیشه ای تر
خان عمو این وسط یعنی چی؟ فرشته عاشق خان عمو بود؟ مگه به عموی بزرگ نمی گن خان عمو؟
اون آقای ژنده پوش که وقتی نمایش متوقف میشد می اومد وسط چیکاره بود، اولا که چای میداد دست خانجون، روزنامه رو از فرامرز میگرفت... کلا یه سری کارهایی که سر و ته نداشت...
و اونجور که توی کامنتها دوستان نوشته بودند نمایش کمیکی نبود. با آروق و تکرار یک کلمه و عبارت تکراری (زنگ بزن 110، زنگ بزن 911) و تکیه روی اون نمیشه مخاطب رو خندوند... دعوای کلیشه ای مادر شوهر و عروس و ....
به امید بهتر شدن