سفرنامه دور اروپا ۹: چک (بخش اول)
روز سیزدهم سفر وارد جمهوری چک شدیم. به محض وارد شدن به خاک این کشور تفاوت با کشورهایی که تا اینجا دیده بودیم کاملا محسوس بود. وجود تابلوهای تبلیغاتی بزرگ وسط جاده های بین شهری از همین تفاوت ها بود. همون اول ورود یه تابلوی خیلی بزرگ بود، که تبلیغ کازینو عباس بود!
مردم چک هم خیلی اهل دوچرخه بودند، توی جاده ها و مزارع دوچرخه سوارها در حال تردد بودند. ما مسیرمون رو به سمت شهر برنو (Brno) ادامه دادیم. هنوزخیلی نرفته بودیم که وارد یه منطقه زیبا شدیم. جایی که جاده از وسط مردابهای زیبا رد میشد و داخل مردابها پر بود از پرنده های مختلف. جایی شبیه میانکاله بهشهر. همون حوالی کنار یک پارک آبی خیلی شلوغ یک دریاچه کوچک ولی زیبا بود. تصمیم گرفتیم همون جا برای شب بمونیم. از جاده های خاکی کنار مزارع مسیری رو پیدا کردیم تا خودمون رو به یه ساحل بکر دریاچه برسونیم.
چادر زدیم، که متوجه شدیم کنارمون چند تا ماهیگیر در حال ماهیگیری هستند، ازشون پرسیدیم که مزاحمشون نیستیم که با ایماع و اشاره گفتن که نه مشکلی نیست. شب رو همون جا تا صبح خوابیدیم. کنار دریاچه پر بود از پشه و حسابی از خجالتمون تا صبح
... دیدن ادامه ››
در اومدند.
کنار دریاچه پر بود از درختچه های سیب. کمی سیب چیدیم و به سمت برنو راه افتادیم. بین مزارع بودیم که یک دفعه موجودی وسط مزرعه حواسم رو به خودش جلب کرد. یه بچه آهو ! بارها تو ادامه سفرمون توی این کشور آهو دیدیم. طبیعت چک بی نظیر بود.
ظهر به برنو رسیدیم. برنو دومین شهر بزرگ جمهوری چک بود. شهری که به کارخانه اسلحه سازیش توی دنیا معروفه. تصمیم گرفتیم فقط با ماشین از داخل شهر عبور کنیم. داخل شهر ترافیک سنگینی داشت و خیلی جاها نقشه های gps ما برای این شهر قدیمی بود و خوب تابلویی هم نبود که ما بفهمیم و مسیر رو به سمت پراگ پیدا کنیم. خلاصه اینکه تو شهر چند ساعتی دور خودمون چرخیدیم.
چک با جاهای دیگه ای که توی اروپا دیده بودیم متفاوت بود. انگار یه کشور اروپایی نبود! ظاهر مردم خیلی شکسته بود. خلاصه از برنو خارج شدیم و مسیرمون رو به سمت پراگ که متوجه شده بودیم خودشون به اون پراها (Praha) میگن ادامه دادیم.
برای دیدن تصاویر به http://www.parsis.ir مراجعه نمایید.
نویسنده: سعید عمرانی